کتاب «وقتی به هوش آمدم» داستان زندگی آزاده محمود نیکی نوش آبادی توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شد.

وقتی به هوش آمدم عباس رئیسی بیدگلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، محمود نیکی در خانواده‌ای مستضعف و سرشار ازایمان و خلوص دیده به جهان گشود. چون فقر مادی بر زندگی آنان حکم‌فرما بود اوقات فراغت وبیکاری را در کمک به پدرش می‌گذراند. با آغاز حمله دشمن بعثی به میهن اسلامی محمود به همراه برادر بزرگترش محمد وجمعی از دوستان مدرسه و کوچه محله خودشان عضو پایگاه بسیج نوش آباد شدند. محمود به علت کمی سن از فیض حضور در جبهه محروم می‌شود؛ اما برادرش به همراه جمعی از دوستانش در عملیات رمضان به شهادت می‌رسند.

تابستان ۱۳۶۳ محمود موفق می‌شود آموزش رزم را طی کند و راهی جبهه شود. در چندین مقطع در خطوط دفاعی در صف رزمندگان مشغول دفاع از کشور می‌شود. شهریور ۱۳۶۴ در عملیات قادر با انفجار خمپاره دشمن مجروح و بی‌هوش می‌شود و بعد از این بی‌هوشی سی ساعته داستان اسارت محمود با تنی مجروح در زندان الرشید بغداد و شکنجه‌ها شروع می‌شود. بعد ازپنج سال اسارت تابستان ۱۳۶۹ با استقبال مردم، محمود با جمع همرزمانش به آغوش میهن اسلامی باز می‌گردد. در برشی از کتاب می‌خوانیم: صبح روزعاشورا دیرتر از روزهای قبل درآسایشگاه را بازکردند بعدازآمار وقتی با دوستان دیگرآسایشگاه‌ها روبرو شدیم فهمیدیم شب قبل چهل وهفت نفراز اسراء را بی‌رحمانه زده‌اند و همۀ آن‌ها را داخل یک اتاق کوچک زندانی کرده‌اند و دو روز بعد آن‌ها را از زندان بیرون آورده‌اند...

کتاب «وقتی به هوش آمدم» خاطرات جانبازو آزاده سرافراز محمود نیکی نوش آبادی از زندان‌الرشید بغداد، بیمارستان بغداد و اردوگاه‌های رژیم بعث صدام از سال ۱۳۶۴تا سال ۱۳۶۹به قلم عباس رئیسی بیدگلی در قطع رقعی و ۱۴۸ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...