روایتی از خودسوزی راهبان | هم‌میهن


«شهر سرخ» [Eat the Buddha: Life and Death in a Tibetan Town] روایت خودسوزی راهبان بودایی تبت در اعتراض به سیاست‌های سرکوبگرانه چین است. نویسنده کتاب، باربارا دمیک [Barbara Demick]، روزنامه‌نگاری است که در کتاب قبلی‌اش به سراغ کره‌شمالی رفته بود و گزارشی مفصل از وضعیت پناهندگانش در کشور همسایه‌شان، کره‌جنوبی نوشته بود. او طی چند سال با پناهندگانی که از زندان بزرگ کره‌شمالی فرار کرده بودند گفت‌وگو کرده و تصویری دقیق‌وجامع از وضعیت کره‌شمالی ارائه داده بود.

شهر سرخ» [Eat the Buddha: Life and Death in a Tibetan Town]  باربارا دمیک [Barbara Demick]

این‌بار هم او به یکی از گوشه‌‌وکنارهای عجیب دنیا رفته است و سوژه‌ای ناب یعنی خودسوزی راهبان را برگزیده و سفری سخت به تبت داشته است. سخت از این لحاظ که سفر به بخش شرقی تبت بسیار آسان‌تر از جاهای دیگر آن به‌خصوص نگاباست که تحت تدابیر بسیار سفت‌وسخت امنیتی است و دولت چین به‌راحتی مجوزهای لازم را برای سفر به آنجا نمی‌دهد. ضمن اینکه درباره روزنامه‌نگاران گذشتن از این هفت‌‌خوان رستم خیلی هم سخت‌تر است. باربارا دمیک اما با سرسختی و سماجت یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای، پایش به نگابا رسیده جایی که قبل از الحاق اجباری‌اش به جمهوری خلق چین، بهشتی برای زیستن بود و حالا جهنم مطلق روی زمین است.

دمیک در این اثر از همان سبک دیرآشنایش یعنی گزارش‌نویسی میدانی و مصاحبه با مردم منطقه بهره برده، قدم‌به‌قدم مخاطب را در این سفر همراه خود کرده است اما چرا نگابا تا این حد سر زبان‌ها افتاده است؟ نگابا نقطه‌ای در تبت است که اولین بار چینی‌های کمونیست با تبتی‌ها در آنجا با هم درگیر شدند. چینی‌ها اولین‌بار در دهه 1930 زمانی که ارتش سرخ مائو برای گریز از جنگ داخلی چین، راهپیمایی‌ دشوار را شروع کرد به فلات تبت فرار کردند و پایشان به این قلمرو باز شد. سربازان گرسنه و قحطی‌زده ارتش سرخ هر آنچه به دست‌شان رسید غارت کردند و حتی به مجسمه‌های بودایی که از آرد نشاسته درست شده بود، رحم نکردند و این‌طور شد که آنها بودا را خوردند. رفتار ارتش سرخ و دولت چین باعث شد که نگابا به یکی از مکان‌هایی تبدیل شود که دهه‌ها مقابل ارتش چین مقاومت کرده و خاری در چشم حزب کمونیست چین بوده است.

یکی از راه‌های مبارزه تبتی‌ها خودسوزی‌های راهبان بود که با واکنش‌های سلبی بیشتر چینی‌ها روبه‌رو شد و حزب کمونیست هر آنچه در چنته داشت انجام داد تا نشان دهد تبتی‌ها تحت حکومت چین مردمی شاد هستند. سعی کرد اخبار خودسوزی‌ها را سانسور کند، اخبار را وارونه جلوه دهد، تن سوختة کسانی که خودسوزی کرده اما زنده مانده بودند بدزدد و بعد از زیر زبان‌شان مصاحبه‌هایی به‌نفع دولت بیرون بکشد، نگابا را محصور کند و به کسی اجازه ورود و خروج ندهد، اما تمام این تدابیر نتوانست آبی بر آتش اعتراض آنها باشد. هر دهه نگابا شاهد سرکوب‌های شدیدتر است و هر بار کشته‌های بیشتر. تبتی‌ها اما دست از خودسوزی برنداشته‌اند. طبق آخرین آمار تا سال 2019 حدود 160 تبتی دست به خودسوزی زدند.

دمیک داستان را با کوچاندن خانواده سلطنتی شروع می‌کند، خانواده‌ای که به چین می‌روند و طی انقلاب فرهنگی آن کشور هیچ‌کدامشان غیر از دختری کوچک زنده نمی‌مانند. این شاهزاده‌خانم بعدها به تجمع تبتی‌های مهاجر در هند می‌رود و تا امروز در آنجا زندگی می‌کند. دمیک در ادامة داستانش به هند هم می‌رود و با تعدادی از تبتی‌های در تبعید مصاحبه می‌کند؛ کسانی که منتظرند روزی دالایی‌لاما تبعیدی در هند به تبت برگردد و آنها به کشورشان بازگردند.

شهر سرخ با ترجمه سکینه تقی‌زاده در 400 صفحه و شمارگان 700 نسخه و قیمت 189 هزار تومان از سوی انتشارات کتاب پارسه منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...