آدم‌های دوردست | آرمان ملی


در داستان‌های «صید قزل‌آلا در بالادست رودخانه کودور»، شاید اولین چیزی که برای مخاطب فارسی‌زبان جذاب باشد، آشنایی با جغرافیایی است که نویسنده داستان‌هایش را در بستر آن روایت می‌کند. اکثر داستان‌ها در بافتی روستایی اتفاق می‌افتد که با توجه به تجربه زیستی نویسنده به‌خوبی تصویرسازی و پرداخت شده‌اند و مخاطب ضمن خوانش داستان، با مناسبات، آداب و زندگی روستایی مردم آبخاز آشنایی پیدا می‌کند. درواقع فاضل اسکندر[Fazil Iskander] ما را به دنیای انسان‌هایی می‌برد که شاید کمتر با آن آشنایی داشته‌ایم.

صید قزل‌آلا در بالادست رودخانه کودور فاضل اسکندر Fazil Iskander

ویژگی دیگر مجموعه، طنزی است که در داستان‌ها وجود دارد. البته طنزی نه مبتنی بر کلام صرف و بزرگنمایی، بلکه طنزی کاملا بر پایه موقعیت. آدم‌های جهان داستان به سبب قرارگرفتن در موقعیت نامناسب اجباری، نسبت به یکدیگر یا نسبت به کل جامعه و نظام حاکم(در روسیه) باعث شکل‌گیری نوعی طنز می‌شوند. طنزی که بیش از خنده، هدف به تفکر واداشتن را دارد. همچنان که در داستان «مهدکودک» به‌ظاهر اتفاق خنده‌داری نمی‌افتد، ولی نویسنده با استفاده از تکنیک بینامتنی، این داستان را با «آغاز» پیوند داده و طنزی با زیرلایه‌های سیاسی ـ اعتراضی ساخته که خواننده را متوجه فساد مدیران و رده‌های بالاتر می‌کند.

داستان‌های این مجموعه، پس‌زمینه تاریخی، اجتماعی و سیاسی بسیار قوی‌ نیز دارند. بااین‌حال در زمینه‌ اصلی و لایه‌ سطحی، داستانی روایت می‌شود که به‌ظاهر چیزی از این مسائل ندارد جز اشاره‌های کوتاه و غیرمستقیم که دلیل آن را می‌توان در هوشمندی نویسنده دانست. او به‌جای بیان مستقیم تاریخ و اعتراض به اتفاقات آن، موقعیت انسانی‌داستانی می‌سازد و بدون قضاوت مستقیم از زندگی آدم‌هایی می‌گوید که تبعات اشتباه رهبران سیاسی را متحمل می‌شوند. در داستان «پدربزرگ» اشاره به مهاجرت اجباری پدربزرگ و ماجرای به‌ظاهر طنزی که از مهاجرت قوم آبخاز می‌خوانیم، درواقع با یکی از رویدادهای مهم تاریخی آشنا می‌شویم که در سال 1878 میلادی برای قوم آبخاز رقم خورد. با یک نگاه کلی به تمام داستان‌های این مجموعه می‌توان پی برد که فاضل اسکندر همواره دغدغه‌ چیزی را دارد که در گذشته از دست رفته؛ چیزی مثل غروری که در «اسب عموکاظم» از آن می‌نویسد. یا اعتباری که «پدربزرگ» برای همیشه از دست داده و حتی با بالارفتن از درختی که دیگران قادر به انجامش نیستند نه‌تنها اعتباری به دست نمی‌آورد که مورد سرزنش هم قرار می‌گیرد.

در داستان «نامه» هم این اعتبار و غرور در یک نوجوان پانزده‌ساله به‌نوعی دیگر، توسط جامعه به سخره گرفته می‌شود. در داستان «صید قزل‌آلا در بالادست رودخانه کودور» که نام کتاب هم از این داستان گرفته شده نیز با نسلی مواجهیم که به ظاهر قصد فراموش‌کردن اشتباهات تاریخی را ندارند و گواه آن هم، کوهنوردی در کوهستان‌هایی است که پدرانشان در آن مبارزه کرده‌اند. درادامه همراه با شخصیت اصلی وارد چالش ماهیگیری می‌شویم که ظاهرا برای او مهم است و آن را کاری می‌داند که اجدادش انجام می‌دادند و به‌واسطه‌ مشکلات اجتماعی ـ سیاسی از یاد برده‌اند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...