دفترهای سرافینو گوبیو، اُپراتور [Quaddrni di Serafino Gubbio operatore]. لویجی پیراندلو1 (1867-1936)، نویسنده‌ی ایتالیایی، رمان خویش را در 1925 تحت این عنوان منتشر کرد، و این همان رمانی است که قبلاً در 1916، تحت عنوان «فیلم برمی‌دارند!»2 انتشار یافته بود. در آن زمان این قضیه‌ پیراندلو را شکنجه می‌داد که زندگی که بی‌انقطاع در حرکت و تغییر است، جز معارضه با کوشش‌های هنرمند که اوضاع و احوال و شخصیت‌ها را در وضع‌ها و هیئت‌هایی جاودانی ثابت و بی‌حرکت می‌سازد، کاری نمی‌تواند داشته باشد. از این‌رو، نخستین تماس‌هایش با سینما که سخت به آن علاقه یافت، انگیزه‌های تفکر و بررسی‌هایی برایش فراهم آورد و در نتیجه روح خلاق وی را به راه انداخت.

دفترهای سرافینو گوبیو، اُپراتور [Quaddrni di Serafino Gubbio operatore]. لویجی پیراندلو

پیراندلو، در این داستان درباره‌ی جنبه‌ی عینی و غیرقابل تأثیر دوربین نسبت به هرچیزی که از برابرش رژه می‌رود تأکید می‌ورزد. این تأثیرناپذیری بسی بیشتر سرچشمه از بی‌اعتنایی می‌گیرد که کسی که این دوربین را به کار می‌بَرَد، یعنی سرافینو، «اپراتور» مؤسسه‌ی تهیه‌ی فیلمِ کوسموگراف3 نسبت به دنیای خارج یا عواطف و شهوات انسان کسب کرده است. سرافینو زمانی اپراتوری کامل می‌شود که پس از آنکه با خونسردی و بی‌اعتنایی تام از صحنه‌ی دردناک و مطابق با حقیقتی که در برابر چشمش واقع شده است فیلم برمی‌دارد، متوجه می‌شود که وحشت باعث شده است که لال بشود (هنرپیشه‌ای به نام آلدو نوتی4 از روی حسد هنرپیشه‌ی دلفریب روسی، وانیا نستروف5 را می‌کشد و بعد در میان چنگال‌های ببری که می‌بایست از پای درآورد، کشته می‌شود). لالیِ سرافینو نمادی است. در مقام عصیان برنمی‌آید. به عکس، در تنهایی خودش خوش است و دست رد بر سینه‌ی این عشق می‌زند. از زندگی تازه‌اش خشنود است: «زمانه چنین است؛ زندگی چنین است؛ و با آن معنایی که من برای شغل خودم قائل هستم می‌خواهم تنها و لال و تأثیرناپذیر، و اپراتوری باشم». مشکل نیست که در سرافینو گوبیو رمز و مظهر هنر جاودانی را در برابر زندگی متغیری که جریان می‌یابد، ببینیم.

عبدالله توکل. فرهنگ آثار. سروش


1. Luigi Pirandello 2. Si gira! 3. Komograph
4. Aldo Nutti 5. Vania Nestroff 6. Louisette

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...