جدیدترین رمان پل استر با نام "سانست پارک" همزمان با انتشار جهانی آن در ماه نوامبر ( آبان ماه) در ایران هم منتشر می‌شود.

به گزارش مهر، جدیدترین رمان
پل استر با نام "sun set park" با ترجمه مهسا ملک مرزبان و با برگردان نام آن به "سانست پارک" توسط نشر افق منتشر می‌شود.

نشر افق به عنوان ناشر تخصصی آثار استر در ایران با خریداری مجوز ترجمه و نشر این کتاب و با رضایت نویسنده، این اثر را که نسبت به دیگر کارهای استر فضای متفاوت‌تری دارد در ایران منتشر خواهد کرد.

استر پیش از این در یک گفتگو درباره رمان "سانست پارک" گفته بود: پس از نگارش رمان "نامرئی" به مدت هفت ماه مطالعه و تفکر ‌کردم تا بتوانم دوباره بنویسم. اما ناگهان خود را در میان شعله‌های آتش یافتم چرا که رمانی 300 صفحه‌ای در عرض پنج ماه به ذهن من راه یافت. این رمان که شانزدهمین کتاب داستانی من به شمار می رود با عنوان "سانست پارک" در ماه نوامبر در امریکا منتشر می‌شود و این اتفاق آن‌قدر سریع رخ داد که تا پیش از این هرگز چنین نشده بود.

این کتاب داستان بیم و امیدهای شخصیت اصلی داستان را دنبال می‌کند و در بحران مالی سال 2008 دنبال می‌کند.

نسخه اصلی کتاب در 320 صفحه نوشته شده است که طرح روی جلد نسخه‌ای که در ایران منتشر می‌شود با نسخه اصلی آن متفاوت خواهد بود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...