جدیدترین رمان پل استر با نام "سانست پارک" همزمان با انتشار جهانی آن در ماه نوامبر ( آبان ماه) در ایران هم منتشر می‌شود.

به گزارش مهر، جدیدترین رمان
پل استر با نام "sun set park" با ترجمه مهسا ملک مرزبان و با برگردان نام آن به "سانست پارک" توسط نشر افق منتشر می‌شود.

نشر افق به عنوان ناشر تخصصی آثار استر در ایران با خریداری مجوز ترجمه و نشر این کتاب و با رضایت نویسنده، این اثر را که نسبت به دیگر کارهای استر فضای متفاوت‌تری دارد در ایران منتشر خواهد کرد.

استر پیش از این در یک گفتگو درباره رمان "سانست پارک" گفته بود: پس از نگارش رمان "نامرئی" به مدت هفت ماه مطالعه و تفکر ‌کردم تا بتوانم دوباره بنویسم. اما ناگهان خود را در میان شعله‌های آتش یافتم چرا که رمانی 300 صفحه‌ای در عرض پنج ماه به ذهن من راه یافت. این رمان که شانزدهمین کتاب داستانی من به شمار می رود با عنوان "سانست پارک" در ماه نوامبر در امریکا منتشر می‌شود و این اتفاق آن‌قدر سریع رخ داد که تا پیش از این هرگز چنین نشده بود.

این کتاب داستان بیم و امیدهای شخصیت اصلی داستان را دنبال می‌کند و در بحران مالی سال 2008 دنبال می‌کند.

نسخه اصلی کتاب در 320 صفحه نوشته شده است که طرح روی جلد نسخه‌ای که در ایران منتشر می‌شود با نسخه اصلی آن متفاوت خواهد بود.

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...