اولین ترجمه فارسی از کتاب «هزار خورشید درخشان» دومین رمان خالد حسینی، نویسنده افغانی مقیم کشور امریکا، منتشر شد.

در حالی که چهار ترجمه از رمان «هزار خورشید درخشان» دومین اثر خالد حسینی، نویسنده افغانی خالق رمان «بادبادک باز» مراحل انتشار را سپری می‌کند، اولین ترجمه فارسی از این اثر توسط بیتا کاظمی، به بازار کتاب ایران عرضه شد.

انتشار این کتاب در حالی صورت می‌گیرد که چهار ناشر ایرانی دیگر، انتشار ترجمه‌های متفاوتی از این اثر را پی‌گیری می‌کنند. مهدی غبرایی، سمیه گنجی، ناهید سلامی و منیژه شیخ جوادی مترجمان دیگری هستند که ترجمه آنها از «هزار خورشید تابان» به پایان رسیده است.

این مترجمان از چهار نام متفاوت «هزار آفتاب شگفت‌انگیز»، «هزار خورشید درخشان»، «هزارخورشید با شکوه» و «هزار خورشید تابان» برای این اثر استفاده کرده‌اند. از «بادبادک باز» رمان قبلی این نویسنده نیز در طول دو سال، پنج ترجمه متفاوت عرضه شده بود.

همزمان با اکران جهانی فیلمی بر اساس بادبادک باز که طی هفته‌های آینده صورت می‌گیرد، شروع ساخت فیلمی بر اساس «هزار خورشد درخشان» نیز توسط مارک فورستر، کارگردان شناخته شده سینمای هالیوود آغاز شده است.

«هزار خورشید درخشان» (A thousand splendid suns) پس از انتشار در سال جاری، تا به امروز در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های ایالات متحده قرار داشته است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...