غلامرضا امامی در گفت‌وگو با ایبنا، درباره کتاب «یکی بود که خودش نبود» [C,era due volte il barone lamberto] که به تازگی با ترجمه او منتشر شده، گفت: این کتاب، نخستین جلد از مجموعه‌ای چهار جلدی به نام «یکی بود که خودش نبود» اثر جانی روداری است که از زبان ایتالیایی به فارسی برگردانده شده و از سوی انتشارات هوپا چاپ شده است.
 
وی درباره محتوای این کتاب توضیح داد: «یکی بود که خودش نبود» شامل داستان پیرمرد 93 ساله ثروتمندی به نام بارون لامبرتو است که با 24 بیماری دست‌وپنجه نرم می‌کند. او به همراه پیشخدمت باوفایش در جزیره زیبای سن جولیو زندگی می‌کند اما خدمتکارانش هر روز باید از صبح تا شب نام او را تکرار کنند. بارون که در آستانه مرگ است به دنبال جاودانگی است. او یکباره جوان، سرحال و شاداب می‌شود. راهزنان برای دریافت پول او را گروگان می‌گیرند اما هرکاری می‌کنند لامبرتو جوان‌تر و شاداب‌تر می‌شود. جانی روداری در این داستان طنز به زندگی، زیبایی‌ها و شادی‌هایش می‌پردازد.
 
این نویسنده و مترجم، افزود: از مجموعه جانی روداری که به دبیری من در نشر هوپا منتشر می‌شود تا کنون به جز کتاب «یکی بود که خودش نبود» با ترجمه من، سه کتاب دیگر شامل «فروشگاه ساحره» با ترجمه محبوبه خدایی و هما میرزایی، «روزی که در میلان از آسمان کلاه می‌بارید» با ترجمه چنگیز داورپناه و «یاس در دیار دروغگویان» با ترجمه محبوبه خدایی از زبان اصلی ایتالیایی به فارسی منتشر شده است.

امامی در ادامه به ارائه توضیحاتی درباره جانی روداری پرداخت و گفت: جانی روداری، نویسنده بزرگ ایتالیایی و تنها برنده ایتالیایی جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن است. این کتاب یکی از آثار این نویسنده است که با خرید کپی‌رایت از ناشر ایتالیایی همزمان با صدمین سالگرد این نویسنده بزرگ از سوی نشر هوپا منتشر می‌شود.
وی افزود: جانی روداری آن‌چنان که در معرفی‌اش در کتاب «یکی بود که خودش نبود» هم آورده‌ام، اندرسن زمانه است و هرساله میلیون‌ها نسخه از ترجمه کتاب‌هایش به زبان‌های گوناگون در سراسر جهان منتشر می‌شود.
 
به گفته امامی، امسال به مناسبت صدمین سالگرد زادروز جانی روداری، مراسم ویژه‌ای در نمایشگاه کتاب کودک بولونیا برگزار می‌شود و ناشر ایتالیایی این کتاب و رئیس نمایشگاه کتاب کودک بولونیا ضمن تشکر از این مجموعه خواستار حضور غلامرضا امامی در این مراسم به عنوان مهمان ویژه شده‌اند.

«یکی بود که خودش نبود» با ترجمه غلامرضا امامی در 150 صفحه و توسط نشر هوپا منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...