جایزه رمان فناک فرانسه، نویسنده آمریکایی، تیفانی مک‌دنیل [Tiffany McDaniel را برای رمانی با عنوان «بتی» [Betty: A novel] به عنوان برنده خود در سال ۲۰۲۰ انتخاب کرد.

بتی [Betty: A novel]  تیفانی مک‌دنیل [Tiffany McDaniel]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در نوزدهمین دوره اهدای جایزه ادبی فناک فرانسه از میان ۴ نامزد نهایی این رقابت، در نهایت این نویسنده آمریکایی بود که توانست از بقیه پیشی بگیرد. رمان «بتی» که از سوی گالیماستر منتشر و توسط فرانسواز هیپ ترجمه شده در رقابت با بریت بنت برای «نیمه دیگر خودت»، فرانک بویسی برای «باده‌نوش‌ها» و لولا لفون برای «خاویر» به عنوان برنده انتخاب شد.

رمان ۷۰۰ صفحه‌ای «بتی» که به عشق و تراژدی‌های یک خانواده سفیدپوست-سرخ‌پوست و نژادپرستی در آمریکای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ می‌پردازد، چنین توصیف شده است: این رمان با لحنی شاعرانه و با بازآفرینی جهانی غرق در رئالیسم جادویی، داستان مادرانه تیفانی مک دنیل را روایت می‌کند و از طریق آن مجذوب پرتره خانواده‌ای می‌شویم که در آن عشق قویتر از مرگ است.

مک‌دنیل گفته است نویسندگی را تقریباً از ۱۷ سالگی شروع کرده و در ۱۸ سالگی طرح نخستین رمانش را که البته دو دهه بعد منتشر شد، ریخته است.

از زمان ایجاد جایزه رمان فناک در سال ۲۰۰۲ این سومین باری است که یک نویسنده غیرفرانسوی این جایزه را از آن خود می‌کند. سال ۲۰۱۰ سوفی اسکانن فنلاندی با رمان «پاکسازی» این جایزه را دریافت کرد و سال ۲۰۱۴ بنجامین وود، نویسنده امریکایی برای «ادن بلوِدر» برنده این جایزه شد.

سال ۲۰۱۹ برانژر کورو برای رمان «از سنگ و از استخوان» برنده جایزه رمان فناک شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...