نوزدهمین دوره جایزه قلم زرین با اعلام برگزیدگان در بخش‌های داستان و شعر کودک و نوجوان، داستان و شعر بزرگسال و نقد ادبی به کار خود پایان داد.

بی‌نام پدر سید میثم موسویان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  تسنیم، مراسم اختتامیه نوزدهمین دوره جایزه قلم زرین عصر امروز، 14 تیرماه، همزمان با بزرگداشت روز قلم در کتابخانه مرکزی پارک شهر با حضور جمعی از اهالی قلم و ادب برگزار شد.

بنا بر اعلام هیئت داوران، در بخش داستان بزرگسال از میان آثار داوری شده دو عنوان کتاب «بی‌نام پدر» از سید میثم موسویان و «بر شکن» از حمید علی‌دوستی به صورت مشترک به عنوان برگزیده اعلام و تجلیل شدند.

بر شکن حمید علی‌دوستی

همچنین در بخش داستان کودک و نوجوان نیز از ««یولبارس و شهر زیرزمینی» به قلم عبدالرحمان اونق و «راز دانه کوچولو» از راضیه خادم‌الحسینی به صورت مشترک تجلیل شدند. در بخش شعر بزرگسالان نیز از هادی خورشاهیان برای اثر «سلول آزادی» و سعیده هاشمی برای کتاب «النگوهای دختر نمرود» تجلیل شد.

در بخش شعر کودک و نوجوان نیز هیئت داوران محمود پوروهاب را برای اثر «ماهی رود توام» به عنوان برگزیده اعلام کردند. همچنین در بخش نقد و پژوهش نیز از سید مهدی طباطبایی برای کتاب «غربالی در دست» به عنوان اثر شایسته تقدیر، تجلیل شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...