ترجمه یدالله موقن | اعتماد


هنگامی که در ماه اکتبر 1932 ارنست کاسیرر [Ernst Cassirer] که در آن موقع استاد فلسفه در دانشگاه هامبورگ بود، [پشت میز کارش] نشست تا بر تک‌نگاری جدید خود: «فلسفه روشنگری» [die philosophie der aufklarung یا La Filosofia de La Ilustracion] پیشگفتار بنویسد، از عمر جمهوری وایمار فقط سه ماه باقی مانده بود. در سی‌ام ژانویه 1933 آدولف هیتلر دعوت شد تا حکومت تشکیل دهد و بی‌درنگ به نظام سیاسی که بر آلمان پس از جنگ [جهانی اول] حکومت می‌کرد، حکومتی که دورانش گاه توام با شادمانی بود و گاه ناخرسندی، پایانی ناشکوهمند دهد.

ارنست کاسیرر [Ernst Cassirer] فلسفه روشنگری» [die philosophie der aufklarung یا La Filosofia de La Ilustracion]

در آن روزها هیچ‌کس، حتی کاسیرر، آن تراژدی را [در راه] را نمی‌دید که نشانه دیگری از شکست اندیشه روشنگری بود. رژیم نازی با تحقیر خرد، شکوهمند کردن پیشداوری و پرورش قهرمان‌پرستی، چیزی کمتر از پیروزی نیروهای خرافه‌پرست، متعصب و طالب خشونت بی‌رحمانه نبود. هر چند در نبردهای سیاسی سده بیستم اندیشه هجدهم مناسب بود؛ اما کاسیرر پژوهشگری چنان وسواسی بود که [به خود اجازه نمی‌داد] به این موضوع بپردازد. اما امروز، پس از گذشت حدود 75 سال، که از تکمیل آناتومی اندیشه روشنگری می‌گذرد شباهت‌های مسائل امروز با مسائل بخشی از گذشته، که موضوع پژوهش کاسییر بود، تقریبا آشکار به نظر می‌رسد.

البته کاسیرر کتابی در پاسخ به زمانه خود ننوشت. او در کتاب فلسفه روشنگری آن چیزی را می‌نوشت که به بهترین وجه به آن مجهز بود یعنی تاریخ اندیشه‌ها و در میان پژوهش‌هایی که درباره فلسفه روشنگری انجام داد مناسب‌ترین‌شان اثری بود پربار درباره روسو که مانند کتاب فلسفه روشنگری در سال 1932 منتشر شد و پیشنهادهای پرباری برای تحلیلی گسترده‌تر ارایه می‌داد. او، همچنان که خود تاکید می‌کند، درباره روشنگری کتابی جدلی ننوشته است بلکه کوشیده تا تالیفی [از آرا و اندیشه‌ها] ارایه دهد. او در پیشگفتار خود بر کتاب فلسفه روشنگری می‌نویسد: «کشش ویژه و ارزش سیستماتیک واقعی فلسفه روشنگری در روند تحولش است و در آن نیروی فکری است که پیش می‌راندش و نیز در آن شور و شوقی است که به مسائل گوناگون خود یورش می‌برد. از این طریق بسیاری از جنبه‌های فلسفه روشنگری وحدت می‌یابند؛ که اگر تنها از دیدگاه نتایج‌شان بررسی می‌شدند تناقضاتی حل‌ناشدنی یا ترکیب التقاطی محض از عناصر ناهمگون به نظر می‌رسیدند. اگر قرار باشد معنی واقعی تاریخی این فلسفه روشن شود باید تنش‌ها و راه‌حل‌ها، تردیدها و تصمیمات، شکاکیت و یقین تزلزل‌ناپذیر این فلسفه را از یک وضعیت مرکزی دید و تفسیر کرد.» (همین کتاب صفحه 46)

گرچه شاید کاسیرر در این کتاب قصد جدل [با مخالفان روشنگری] را نداشته است؛ اما این کتابی مستدل است، مستدل برای نظر کاسیرر از اندیشه روشنگری، نظری که از همان آغاز مخالفان سرسختی در میان متالهان و مورخان علوم عقلی داشته است که موکدا به تحلیل کاسیرر و نتایجی که او گرفته است اعتراض کرده‌اند. اعتراض آنان این بود که روشنگری در موضع‌گیری‌هایش که از طریق تعمیمی ناموجه از تعداد گزاره شکل می‌گرفت سطحی بود؛ در موضع‌گیری‌اش نسبت به گذشته غیرتاریخی و در دیدگاه‌هایش نسبت به دین و هنر خردگرا و فاقد تحلیل بود. این اتهامات [که از سوی رمانتیک‌ها اظهار شده بودند] به دوران زندگی کاسیرر نیز سرایت کرده بود؛ اما در صفحات این کتاب جامع، کاسیرر؛ گهگاهی با بیان جزییات موثر و تکان‌دهنده نسبت به همه این شکاکیت‌ها معترض است؛ دشمنان روشنگری صفحاتی را خارج از متن برگزیده‌اند تا دلیل بیاورند که هواداران روشنگری درباره سرشت انسان بیش از حد خوش‌بین بوده‌اند.

با این وصف خواننده دقیق‌بین کتاب فلسفه روشنگری در متن کتاب کشف خواهد کرد که کاسیرر همه این اتهامات را با استدلال رد کرده است. برای آنکه قدرت استدلال و سحر آن را که مولف در نگارش کتاب فلسفه روشنگری به کار گرفته است بشناسیم باید با عنوان کتاب آغاز کنیم. فلسفه روشنگری به منزله بخشی از مجموعه کتاب‌هایی است که درباره تاریخ «علوم فلسفی» نوشته می‌شدند. کاسیرر بیشتر به معنای بنیادین رشته‌هایی که بررسی می‌کرد علاقه‌مند بود مانند: دین، زیبایی‌شناسی، روانشناسی؛ نه زمینه‌های سیاسی و اجتماعی [شکل‌گیری‌شان]؛ به این معنی که کاسیرر تاثیر آنها را بر اندیشه مسلط بر عصر روشنگری بررسی می‌کرد. در نتیجه او به کشفیات مهمی دست می‌یابد. در چند صفحه درخشان از کتاب که درباره دیدگاه روشنگری از تخیل است (صفحات 463- 455) کاسیرر رویه‌ای اساسی را می‌یابد که معمولا آن را متعلق به رمانتیک‌ها می‌دانستند و در چند صفحه دیگر همان قدر درخشان کتاب نشان می‌دهد که فلسفه تاریخ هردر که بسیار نو و اصیل است و مدعی چندگانگی تفکر تاریخی است بر فلسفه جهان عقلش (یعنی روشنگری) متکی است: «دستاورد هردر در واقع یکی از بزرگ‌ترین پیروزی‌های عقلی فلسفه روشنگری است.» (همین کتاب صفحه 363).

چون پژوهش کاسیرر از فلسفه روشنگری همواره به بنیادها بازمی‌گردد هیچگاه کهنه و زمان‌دار نمی‌شود. در پرتو بررسی‌های یکایک متفکران عصر روشنگری تفسیرهای جدید و مشروحی ارایه شده‌اند. پژوهش‌های روزآمدی درباره نظرات عمومی سده هجدهم از حیات سیاسی عصر انجام گرفته‌اند. اما هنگامی که موضوع بنیادهای ذهنیت سده هجدهم مطرح باشد کتاب فلسفه روشنگری کاسیرر هنوز هم همان اندازه معتبر است که هشتاد سال پیش بود و خواندنش امروز همان‌قدر لذت‌بخش است که هنگامی که برای نخستین بار منتشر شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...