کتاب «آماده باش» [Be Prepared] نوشته وِرا برازگُل با ترجمه نگار عباس پور توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

آماده باش» [Be Prepared]  ورا برازگل (Vera Brasgol)

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ورا برازگُل (Vera Brasgol) در دوم آگوست ۱۹۸۴ در روسیه متولد شد و هنگامی که پنج ساله بود به همراه خانواده به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او در کالج شریدان کانادا از رشته انیمشین کلاسیک فارغ التحصیل شده است و هم اکنون در ایالت پورتلند آمریکا ساکن بوده و با کمپانی گرافیکی Laika Entertainment در زیمنه انیمیشن و پویانمایی همکاری دارد.

اولین داستان تصویری ورا برازگُل با نام «شبح آنیا» در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و کتاب کمیک دیگر او با نام «مرا رها کن» در سال ۲۰۱۷ برنده نشان کالدکوت شد که از سال ۱۹۳۷ هر ساله به برجسته‌ترین کتاب تصویری آمریکا تعلق می‌گیرد. او همچنین جوایز دیگری از جمله آیزنر و هاروی را در کارنامه حرفه‌ای خود دارد.

کتاب کمیک «آماده باش» اما در سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات فِرست، سِکِند (First Second) منتشر شده است و داستان دختربچه‌ای به نام وِرا را روایت می‌کند که از قضا هم نام خود طراح-نویسنده کتاب است و اهل روسیه.

دوستان وِرا در کتاب «آماده باش» در خانه‌هایی شیک زندگی می‌کنند و والدینشان می‌توانند آنان را به بهترین اردوگاه‌های تابستانی بفرستند اما مادر وِرا قادر به صرف چنین خرج و مخارج لوکسی نیست با این حال یک کمپ تابستانی در محدوده بودجه آنان وجود دارد و وِرا راهی آن اردو می‌شود.

براز گُل در قصه خود، تلاش‌های وِرا برای یافتن دوستان جدید و همچنین جستجوی یک مکان برای یافتن تعلق خاطر، آن هم پس از مهاجرتش همراه با خانواده از روسیه به ایالات متحده را روایت می‌کند. روایتی از سازگار شدن با یک محیط جدید آن هم با زبانی کودکانه. با این توضیحات می‌توان انتظار داشت که یک کتاب تصویری که احتمالاً الهام گرفته از زندگی طراح در دوران کودکی‌اش، منتشر شده باشد و نویسنده نیز در معرفی کتاب خود آن را به نوعی تایید می‌کند.

«داستان این کتاب هم واقعی است و هم ساختگی. حتی اگر آدم همه چیز را از یک دوره‌ی یک ماهه مربوط به بیست سال پیش به یاد داشته باشد، این احتمال وجود دارد که آن اتفاقات دستمایه کافی برای داستانی عالی نشوند. در طول اردو، روزهای زیادی می‌گذرند بدون این‌که اتفاق جالبی بیفتد. بعد یک عالم اتفاق جالب می‌افتد، ولی برای دیگران. حق شخصیت‌ها کف دستشان گذاشته نمی‌شد اگر همه چیز در این کتاب بر اساس واقعیت بود و کتاب بدی از آب در می‌آمد.»

از این نویسنده اثر دیگری با عنوان «دست از سرم بردارید» در ایران به فارسی برگردانده شده و به انتشار رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...