ترجمه‌ی کتاب «سینمای آمریکا» [The American cinema; directors and directions, 1929-1968] به قلم اندرو ساریس [Andrew Sarris] توسط نشر هرمس راهی بازار کتاب شد.

سینمای آمریکا» [The American cinema; directors and directions, 1929-1968] به قلم اندرو ساریس [Andrew Sarris]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ «سینمای آمریکا» کتاب کلاسیکی است در معرفی فیلمسازان آمریکایی و غیرآمریکایی طی یک رده‌بندی ابتکاری که بر اساس «تئوری مولف» موردعلاقه اندرو ساریس شکل گرفته است.

دسته‌بندی خلاقانه ساریس مبنای تقسیم‌بندی منتقدان و تحلیلگران سینما در دهه‌های بعد بوده و هنوز هم یکی از دسته‌بندی‌های کلاسیک کارگردانان سینما به شمار می‌رود. اگر چه بسیاری بر سر آن مناقشه کرده‌اندو دقت نویسنده در ثبت و ضبط جزئیات فیلم‌ها و تدوین سال‌شمار آثار کارگردانان کتاب را علاوه بر اثری تحلیلی به دایره المعارف سینمای کلاسیک تبدیل کرده است. واژه‌نامه و فیلمشناسی تفصیلی فارسی_انگلیسی در ترجمه فارسی مرجعیت کتاب را برای خوانندگان ایرانی دوچندان می‌کند.

معمولا بهترین فیلم‌ها را بهترین کارگردان‌ها می‌سازند. اما هر کارگردانی را باید از خلال فیلم‌هایی که می‌سازند کشف کرد. منتقد می‌نویسد «فیلم خوبی بود. کارگردانش که بود؟» وقتی نامی بارها و بارها تکرار می‌شود. الگوی عملکرد خوب آن کارگردان مشهود خواهد شد. منتقد می‌تواند از معنا و سبک کارگردان حرف بزند. اما چگونه داوری می‌کند که فیلمی خوب است یا بد؟

اندرو ساریس افراد سینمای آمریکا را در 11 گروه تقسیم کرده‌اند:
شایستگان حضور در معبد خدایان: آلفرد هیچکاک و چارلی چاپلین و ...
در حاشیه بهشت: فرانک کاپرا و نیکولاس ری و ...
رازورزان پر احساس: لاول شرمن و جان ام استال و ...
صاحبان مزایای جانبی: رنه کلر و رومن پولانسکی و ...
نه به آن خوبی که در نگاه اول به نظر می‌آید: دیوید لین و بیلی وایلدر و ...
کمی دوست‌داشتنی: مایکل کرتیس و جیمز ویل و ...
کمی جدیت به گل نشسته: رابرت وایز و استنلی کوبریک و ...
غیرمتعارف‌ها، تک فیلمی‌ها و تازه‌واردها: مارلون براندو و فرانسیس فورد کاپولا و ...
سوژه‌هایی برای بررسی بیشتر: هنری کینگ و سیدنی فرانکلین و ...
برای دلقک‌ها راه باز کنید: هرولد لوید و برادران مارکس و ...
موارد متفرقه: ریچارد کواین و ترنس یانگ و ...

کتاب «سینمای آمریکا» به قلم اندرو ساریس و ترجمه رحیم قاسمیان به همت نشر هرمس به قیمت 346هزار تومان در 555 صفحه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...