فرانتس در آغاز جنگ، یک نفر یهودی فراری را در اتاق خود پنهان می‌کند. پدرش این راز را به نازیها اطلاع داده و در عوض قول می‌گیرد که پسرش را مجازات نکنند و فقط او را به کیفر این کار به خدمت ارتش درآورند؛ آنها ‌ فرانتس را به جبهه روسیه می‌فرستند. او در آنجا،‌ در جنگ با پارتیزانها، چند نفر دهقان مبارز را به دست خود زیر شکنجه کشته است. پشیمانی از این کار، و نیز نفرت از پدر که او را به قصد نجات از مرگ دچار چنین سرنوشت هولناکی کرده، علت گوشه‌نشینی او بوده است.

 گوشه نشینان آلتونا | ژان پل سارتر
گوشه نشینان آلتونا
[Les Sequestres d'Altona] . (The Condemned of Altona) نمایشنامه‌ای در پنج پرده از ژان پل سارتر (1905-1980)(1)، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، ‌که نخستین‌بار در 23 سپتامبر 1959 در « تئاتر دو لا رنسانی»(2) بر صحنه آمد و در 1960 به صورت کتاب منتشر شد. قهرمان اصلی این نمایشنامه یک افسر سابق آلمانی است به نام فرانتس(3) که مرده قلمداد شده است، ولی در حقیقت از سیزده سال پیش، یعنی پس از بازگشتش از جبهه جنگ، در یکی از اتاقهای خانه پدری، خود را محبوس کرده است، و فقط خواهرش لنی(4) او را می‌بیند. پدرش، که از رؤسای قدرتمند کارخانه کشتی‌سازی در شهر هامبورگ است، مبتلا به سرطان شده است و می‌خواهد، پیش از مرگ، بار آخر فرانتس را ببیند. با میانجیگری یوهانا(5)، که سابقاً هنرپیشه تئاتر و سینما بوده و اکنون زن پسر دومش ورنر(6) است، سرانجام موفق به این دیدار می‌شود. ماجرای نمایش عبارت است از کشف تدریجی فاجعه زندگی فرانتس از طریق روابطش با دیگر شخصیتهای پیرامونش. فرانتس هنوز همان لباس افسری سابق را که ژنده شده است بر تن دارد. لنی، که عشقی بالاتر از عشق خواهرانه به فرانتس می‌ورزد و می‌خواهد او را تنها برای خود نگه دارد، دائما به او اطمینان می‌دهد که سرزمین آلمان همچنان ویرانه مانده و بر اثر بیداد فاتحان گرفتار قحط و غلا شده است. فرانتس، در ضمن تک‌گوییهای هذیان‌آمیزش که در عین حال به طنز شومی آمیخته است،‌ دفاع از آلمان را در برابر قرنهای آینده بر عهده می‌گیرد و مدعی می‌شود که خود را محبوس کرده است تا تماشاگر مرگ وطنش نباشد.

ولی یوهانا، که به سوی او جلب شده است، رفته رفته به فاجعه زندگی‌اش پی می‌برد: فرانتس در آغاز جنگ، یک نفر یهودی فراری را در اتاق خود پنهان می‌کند. پدرش این راز را به نازیها اطلاع داده و در عوض قول می‌گیرد که پسرش را مجازات نکنند و فقط او را به کیفر این کار به خدمت ارتش درآورند؛ آنها ‌ فرانتس را به جبهه روسیه می‌فرستند. او در آنجا،‌ در جنگ با پارتیزانها، چند نفر دهقان مبارز را به دست خود زیر شکنجه کشته است. پشیمانی از این کار، و نیز نفرت از پدر که او را به قصد نجات از مرگ دچار چنین سرنوشت هولناکی کرده، علت گوشه‌نشینی او بوده است. علاقه‌ای که یوهانا به فرانتس دارد،‌ پس از پی بردن به اینکه او شکنجه‌گر بوده است،‌ تبدیل به انزجار می‌شود. از سوی دیگر، فرانتس که دلیل زیستن خود را در این می‌دیده که نقش شاهد آلمان شهید را ایفا کند،‌ دیگر نمی‌تواند در زندان این پندار باطل به سر برد. پس از اینکه یوهانا او را طرد می‌کند، حاضر به دیدن پدرش می‌شود و برای مردن از او یاری می‌خواهد. نمایشنامه با خودکشی آن دو به پایان می‌رسد: پسر سوار اتومبیلی می‌شود که پدر آن را می‌راند و در دره‌ای پرتاب می‌کند. گوشه نشینی آلتونا، که نخستین‌بار در جریان جنگهای رهایی‌بخش الجزایر بر صحنه آمد، در عین توصیف آلمان که میان رونق اقتصادی کنونی و خاطره خشونت‌بار گذشته‌اش شقه شده است،‌ به فاجعه شکنجه میهن‌پرستان الجزایری به دست ارتش فرانسه نیز اشاره می‌کند. این نمایشنامه، به سبب تنش حوادث و وجود شخصیتهایی که در عمق احساسات خود تماشاگر را جذب می‌کنند و در عین حال، با خشونت کارهای اهریمنی خود او را می‌رهانند، یکی از گیراترین و شورانگیزترین نمایشنامه‌هایی است که ژان پل سارتر نوشته است.    

ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار. سروش


1.Jean-Paul  Sartre  2.Theatre  de Ia Renaissance
3.Frantz  4.Leni  5.Johanna  6.Werner

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...