علی‌الله سلیمی | همشهری


کتاب «تنها گریه کن» با محوریت زندگی و فعالیت‌های جهادی اشرف‌السادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان به قلم اکرم اسلامی تألیف و از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. این کتاب بعد از انتشار مورد توجه علاقه‌مندان به کتاب قرار گرفت و به تازگی هم مزین به تقریظ رهبری شد. برای آشنایی با مراحل شکل‌گیری و انتشار این کتاب با اکرم اسلامی، نویسنده این اثر گفت‌وگو کرده‌ایم. او معتقد است، شخصیت اشرف‌السادات منتظری با مجموعه فعالیت‌های جهادی می‌تواند الگوی مناسبی برای زن مسلمان امروزی باشد که در کنار دغدغه‌های زندگی شخصی به همیاری همنوعان خود هم می‌پردازند.

اشرف‌السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان

قبل از نوشتن کتاب «تنها گریه کن» با شخصیت اشرف‌اسادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان چقدر آشنا بودید؟

پیش از اولین دیدار با حاج خانم شناختی از ایشان نداشتم. با اولین دیدارم با این مادر اسوه و الگو در زمانه ما، شیفته شخصیت و شیوه زندگی و اصول مدیریتی او در کارهای جهادی شدم که برایم جالب و آموزنده بود.

ایده اولیه نوشتن کتاب «تنها گریه کن» چگونه شکل گرفت و چه شد که شما این موضوع را برای نوشتن انتخاب کردید؟

یک پروژه فرهنگی بود که درباره مادران شهدا باید کار می‌شد. البته این کار با تحقیق و پژوهش شروع می‌شد و در نهایت به تألیف آثاری در ارتباط با زندگی و فعالیت‌های روزمره مادران شهدا ختم می‌شد. در قالب آن پروژه، یکی از مادرانی که رصد و شناسایی شده بود، حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری بود. در ابتدا داده‌های اولیه را که دیدم و مطالعه کردم دیدم این شخصیت یک فرد عادی و معمولی نیست. خصوصیاتی دارد که او را تقریباً منحصربه‌فرد می‌کند و اگر کتابی بر اساس زندگی این شخصیت نوشته شود می‌تواند برای بسیاری از زنان جامعه الگو باشد. البته ابتدا پرهیز داشتم که این پروژه را در دست بگیرم، چون نگران بودن از عهده کار برنیایم و نتوانم حق مطلب را آن‌گونه که باید ادا کنم، اما با توصیه‌های حاج‌آقا کاجی، مدیر انتشارات حماسه یاران، تصمیم گرفتم مقدمات کار را شروع کنم.

شروع کار تألیف کتاب «تنها گریه کن» چگونه بود؟ آیا با تصورات ذهنی شما نسبت به فعالیت‌های جهادی یک مادر شهید همخوانی داشت یا با دنیای تازه‌ای مواجه شدید که برای خودتان هم تا آن زمان تازگی داشت؟

با آنکه در ابتدا تا حدودی نگران بودم اما با اولین دیداری که با حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری داشتم واقعاً شیفته اخلاق و کارهای جهادی او شدم. آنقدر صحبت‌هایش شیرین و رفتارش صمیمی و دوستداشتنی بود که تصمیم گرفتم این دیدارها ادامه پیدا کند. با آنکه کتاب، بهانه این دیدارها بود اما همنشینی با این مادر نمونه برایم لذت‌بخش بود. هر چند، هدف اصلی همان کتاب بود اما در محضر ایشان من چیزهایی را یاد می‌گرفتم که برای خودم آموزنده و ارزشمند بود.

برنامه‌ریزی شما برای تألیف کتاب بر اساس صحبت‌های حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری چگونه رقم خورد؟

دیدارهای من با حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری در یک برنامه‌ریزی نسبتاً منظم تداوم یافت؛ مصاحبه‌ها را انجام می‌دادم، کار پیاده‌سازی مصاحبه‌ها هم طبق برنامه پیش می‌رفت. متن‌های پیاده شده را طبقه‌بندی می‌کردم و صحبت‌های تکمیلی هم اگر نیاز بود، انجام و به متن‌های اصلی اضافه می‌شد. بعد هم کار نگارش شروع شد که با توجه به مواد خام کافی که در اختیار داشتم نگارش با کمترین مشکل به سرانجام رسید.

ماجراهای زندگی شخصی اشرف‌السادات منتظری، به‌عنوان یک مادر شهید، محور اصلی کتاب «تنها گریه کن» است، آیا تعمدی داشتید که اختصاصا به زندگی شخصی او بپردازید؟

بله این کتاب با محوریت زندگی یک مادر شهید است که فعالیت‌های جهادی او برجسته است. من سعی کرده‌ام شکل‌گیری شخصیت او در دوره‌های مختلف را روایت کنم. در حال حاضر، شخصیت این مادر شکل گرفته و شناخته شده است اما این پروسه مراحلی داشته که پله به پله رشد کرده و به شخصیت فعلی حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری منتهی شده است. او حالا به‌عنوان یک الگو در جامعه می‌تواند نقش‌آفرینی کند. مخاطب در فصل‌های مختلف کتاب با چگونگی رشد شخصیتی این مادر آشنا می‌شود. طبیعی است که او در ابتدا این‌گونه نبوده است. در ابتدا دختر بچه‌ای بوده مثل بسیاری از همسن و سال‌های خودش اما حوادث زندگی و تصمیم‌های مهم و سرنوشت‌ساز در مقاطع حساس تاریخی از او یک زن اسوه و الگو برای زن مسلمان ایرانی ساخته است.

تنها گریه کن در گفت‌وگو با اکرم اسلامی

فعالیت‌های جهادی ایشان طی سال‌های اخیر در چه مواردی خلاصه می‌شود؟

ابعاد شخصیتی ایشان به گونه‌ای است که او تقریباً تمام وقت خودش را صرف رسیدگی به کار و نیازهای روزمره مردم کرده است. منزل او، یک پایگاه مردمی است که افراد نیازمند به در خانه‌اش مراجعه می‌کنند و این بانوی نیکوکار در حد توان خود نسبت به رفع مشکلات مراجعه‌کنندگان اقدام می‌کند. به‌عنوان مثال، در این مدت فراگیری کرونا که مشکلات مردم تا حدودی زیاد شده است، منزل این شخص، محل رفع مشکلات مردم در ارتباط با پیامدهای فراگیری کرونا شده است. بار اصلی این ماجرا روی دوش حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری است و برخی از افراد هم او را در این راه یاری می‌کنند. خودش معتقد است اگر کمکی از در خانه من خارج می‌شود، متکی به کمک‌های مردمی است و من واسطه‌ای بین مردم و نیازمندان هستم. در بخش دیگری از فعالیت‌های این بانوی جهادگر می‌توان به سلسله برنامه‌های تبلیغی او در راه‌ ترویج فرهنگ ایثار و جهادگری اشاره کرد. با سخنرانی‌ها و خاطره‌گویی‌های او در استان کرمان بیشتر ساکنان آن خطه آشنا هستند. همزمان جلسات قرآنی و روضه که در منزل برگزار می‌کنند مخاطبان زیادی دارد.

روایت شما از زندگی این مادر شهید و بانوی جهادگر در کتاب «تنها گریه کن» بیشتر چه مقاطعی از زندگی ایشان را پوشش می‌دهد؟

ماجراهای زندگی حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری از دوران کودکی تا زمان شهادت فرزندش، محمد معماریان، محور اصلی کتاب است و در کنار آن به برخی خصوصیات اخلاقی او هم اشاره شده است.

تحقیق و نگارش این کتاب چقدر زمان برد؟

حدود یک سال زمان صرف تحقیق و پژوهش برای تهیه مطالب اولیه این کتاب شد و برای نگارش آن هم یک سال و نیم وقت گذاشتم.

بعد از انتشار کتاب، راوی اثر چه واکنشی داشت؟ از نتیجه کار راضی بود؟

بله، یکی از خوشحالی‌های من اتفاقاً همین مسأله است که ایشان از نتیجه کار راضی است و وقتی آن را دید خیلی خوشحال شد.

درباره عنوان و تصویر روی جلد کتاب هم توضیح می‌دهید؟

عنوان کتاب برگرفته از یکی از سفارش‌های شهید محمد معماریان به مادرش، حاج خانم اشرف‌اسادات منتظری است که می‌گوید بعد از شهادت من در میان جمع آن‌گونه گریه نکن و اگر می‌خواهی برای شهادت من گریه کنی در خلوت خودت و تنهایی گریه کن. درباره تصویر روی جلد کتاب هم ماجرایی دارد که در یکی از فصل‌های کتاب به آن پرداخته شده و ترجیح می‌دهم توضیح ندهم و خواننده موقع مطالعه اثر به آن پی ببرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...