کجا؟ هر جا که پيش آيد؛ به آنجايی که میگويند؛ چو گل روييده شهری روشن از دريای تردامان؛ و در آن چشمههايی هست، که دايم رويد و رويد گل و برگ بلورينبال شعر از آن؛ و مینوشد از آن مردی که میگويد: چرا بر خويشتن هموار بايد کرد رنج آبياری کردن باغی؛ کز آن گل کاغذين رويد؟؛ به آنجايی که میگويند روزی دختری بودهست... من اينجا از نوازش نيز چون آزار ترسانم؛ ز سيلیزن، ز سيلیخور، وزين تصوير بر ديوار ترسانم
...
نماینده اوج آفرینش هنری شاعر در مهمترین دهه عمر شاعری او دههای که از سرایش "زمستان" (سال 1334) آغاز میشود... اشعار این کتاب بیانگر و نمودار یاس غالب شاعرند که پس از گذشتن از بیابانهای هیچ و پوچ آباد، اینکه به دامن کوهی رسیده که با ستردن غبار از کتیبه دامنهاش، آیت یاس فلسفی اخوان را میتوان خواند.
...
مردی پوستین میراث بر دوش، نومید از ظهور کاوه، اندوه راز خاطر خود آبیاری میکند و حتی طلوع خورشید را جز به هیئت «شعله ور خون بوته مرجانی» که بال کبوتران صبحگاهی را خونین کرده است، نمیبیند... اغلب شعرهای "آخر شاهنامه"مضمونی اجتماعی سیاسی دارد و به تعبیری، فریادی است برخاسته از دردی مشترک که جو سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332، به خصوص فضای روشنفکری ایران آکنده از غم و یاس را نشان میدهد.
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
آثاری از این دست فقط ما را عالمتر یا محققتر نمیکنند، بلکه حال ما را خوشتر و خوبتر میکنند... میگوید مفاهیم اخلاقی 8 تاست... ما نخست قهرمانان اخلاقی و قدیسان اخلاقی و فرزانگان اخلاقی (به صورت خلاصه اسوههای اخلاقی) را تشخیص میدهیم، سپس میگوییم هر چه در اینها هست، از نظر اخلاقی خوب یا درست یا فضیلت است... اما ما نمیتوانیم به احساسات و عواطف صرف تکیه کنیم... ممکن است کسی از یک جنبه الگو باشد و از جنبههای دیگر خیر... پس ما معیاری مستقل از وجود الگوها یا اسوهها داریم!
...
شناخت ما از خودمان را معطوف به نوشتههای غیرایرانی کردند... سرنوشت تاسیس پارلمان در ایران با مشاهدات سفرنامهنویسان گره خورده... مفهوم و کارکرد پارلمان در اواخر دوره ناصری... مردم بیشتر پیرو و تابع بودند، یعنی متابعت و اطاعت از دالِّ سیاسی مرکز قدرت، امری پذیرفته شده تلقی میشده ... مشورت برای نخبگان ایرانی اغلب جنبه تاسیسی نداشته و تنها برای تایید، همفکری و یاریدهندگی به شاه مورد استفاده قرار میگرفته... گفتوگو و تعاملی بین روشنفکران ملیگرا و روحانیون مشروطهخواه
...
با خنده به دنیا آمده است... به او لقب سفیر شادی، خنده و گشادهرویی میدهند... از لرزش بال حشرهای تا آه زنی در حسرت عشق را میتواند بشناسد و تحلیل کند... شخصیتی که او بهعنوان معجزهگر در روابط انسانی معرفی میکند و قدرتاش را در برقراری و درک ارتباط با آدمها و سایر موجودات بهتفصیل نشان میدهد، در زندگی شخصی خود عاجز از رسیدن به تفاهم است
...
سرچشمههای ایراندوستی متعدد هستند... رفتار دوربین شعیبی در مکان مقدسی مثل حرم، رفتاری سکولاریستی است... جامعه ما اما جامعه بیماری است و این بیماری عمدتا محصول نگاه سیاسی است. به این معنا که اگر گرایشهای دینی داری حتما دولتی و حکومتی هستی و اگر میخواهی روشنفکر باشی باید از دین فاصله بگیری... در تاریخ معاصر همین روسها که الان همه تکریمشان میکنند و نباید از گل نازکتر به آنها گفت، گنبد امام رضا (ع) را به توپ بستند اما حرم امن ماند
...
با بهرهگیری از تکنیک کاتآپ و تکهتکه کردن روایت، متنهایی بهظاهر بریده و بیربط را نوشته است، تکههایی که در نهایت همچون پازلی نامرئی خواننده را در برابر قدرت خود مبهوت میکند... با ژستی خیرخواهانه و گفتاری مبتنی بر علم از هیچ جنایتی دریغ نمیکند... مواد مخدر به نوعی تسلط و کنترل سیستم بدن ِفرد معتاد را در دست میگیرد؛ درست مانند نظام کنترلی که شهروندان بدون آن احساس میکنند ناخوشاند، شهروندانی محتاج سرکوب امیالشان... تبعیدگاهی پهناور است که در یک کلمه خلاصه میشود: مصونیت
...