اقتصاد جدید ایران و همت مانای گذشتگان | الف
کارآفرینی بهعنوان یک تسریعکننده و جرقه رشد است که توسعه اقتصادی را میسر میسازد. (ویلکن، ۱۹۸۰) کارآفرینان افرادی هستند که شرکتهای جدیدی را -که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند- شکل میدهند. (کیرچوف، ۱۹۹۴) کارآفرین کسی است که یک شرکت (یا واحد اقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولید آن را افزایش میدهد. (مک کله لند، ۱۹۶۱) کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد، شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند. (کارلند، ۱۹۸۴) کارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع موردنیاز و ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت به عمل آورند. (چل و هاروث، ۱۹۸۸) کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع میکند. (پیتر دراکر، ۱۹۸۵)
تراپ مان و مورنینگ استار در کتاب «نظامهای کارآفرینانه» در دهه ۱۹۹۰ مینویسند: «کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری. کارآفرین فردی است که فرصت ارائه یک محصول، خدمت، روش و سیاست جدید یا راه تفکری نو برای یک مشکل قدیمی را مییابد و مشتاق است تأثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند.»
دیوید مک کران و اریک فلانیگان کارآفرینان را افرادی نوآور با افکاری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق مفاد کتابها کار میکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع میسازند.
شرایط اقتصادی کنونی کشورمان بهگونهای است که حل مشکلات و معضلات، الگوها و راهحلهای جدید و متفاوتی را میطلبد. جمعیت جوان کشور، ضرورت ایجاد شغلهای جدید و نوسان بهای نفت سه عامل عمدهای هستند که سبب میشوند سیاستگذاران و تصمیمسازان کلان کشور به منابع درآمد دیگری بهجز نفت بیندیشند و بیشک آن جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری عامل دیگری نیست.
در کشورهای توسعهیافته از افراد خلاق و نوآور- که موجد و منشأ تغییر و تحولات بزرگ و تأثیرگذاری در زمینههای اقتصادی (صنعتی، تولیدی و خدماتی) هستند- بهعنوان «قهرمانان عرصه اقتصاد» یاد میشود و با تجلیل بر صدر مینشینند و قدر میبینند.
آنچه در شرایط دشوار و پٌرابهام امروز ضرورت آن بیش از پیش احساس میشود، مداقه در مقوله کارآفرینی است. چراکه کارآفرینان با خصوصیات ممتاز و برجسته خود قادرند منابع لازم برای ایجاد رشد و توسعه در زمینههای تولید و منابع انسانی را فراهم و اشتغال و کسبوکار جدید ایجاد کنند و با نوآوریهای صنعتی بر توسعه دامنه محصولات و خدمات بیفزایند و این چنین بسیاری از مشکلات کشورها به همت آنان حل میشود.
کتاب «سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران» [اثر فریدون شیرینکام و ایمان فرجامنیا] بررسی سیر تاریخی و پیشینه اقتصادی ایران در بخش خصوصی طی ۱۰۰ سال اخیر را مدنظر قرار داده بدین امید که شناسایی نقاط ضعف و قوتها و فرصتها و تهدیدها فرصت مغتنمی باشد برای درس و عبرتآموزی از تاریخ. کتاب پژوهشی است درباره سرگذشت پنجاه تن از فعالان اقتصادی ایران و در آن زندگی تعدادی از فعالان و کارآفرینان اقتصادی، فارغ از حواشی سیاسی و تنها از منظر تلاش اقتصادی و اجتماعی مورد تدقیق و بررسی قرار گرفته است. افرادی که توانستهاند با تکیه بر تواناییهای خویش و امکانات محدود زمانه، شرکتها و گروههای صنعتی کوچک و بزرگ ایجاد کنند. در بین این فعالان اقتصادی به نام افرادی برمیخوریم که شاید اگر در کشورهای توسعهیافته میزیستند مجسمههایشان را در شهر زادگاهشان نصب میکردند. مشغول به کار کردن هزاران نفر و تحولآفرینی در عرصه اقتصادی گوهری است نایاب که متأسفانه عرصه تکرار آن در کشور کمتر به وجود آمده است.
این پنجاه نفر را میتوان در گروه های زیر جای داد:
۱) عدهای از آنان در طی چند نسل و برخی در طی یک نسل به توسعه بنگاههای اقتصادی پرداختند.
۲) تعدادی از آنان همزمان در فعالیت تجاری و صنعتی تا سال ۱۳۵۷ فعالیت داشتند.
۳) برخی از آنان به دلیل ناتوانی در مدیریت و نگرش غیرعلمی در توسعه بنگاه با مشکل مواجه شدند و تحت کنترل سازمانهای دولتی قرار گرفتند.
۴) عدهای از فعالان و خانوادههای بزرگ اقتصادی پس از سالها فعالیت تجاری و صنعتی وارد عرصه سیاسی شدند.
۵) تعداد محدودی از بنگاهها با مدیریت و شیوههای علمی اداره و اندکی از آنان وارد بازار بینالمللی شدند.
۶) برخی از آنان اقدامات جدیدی را در عرصه فعالیت نیکوکارانه در دهه چهل و پنجاه آغاز کردند.
کارآفرینان و فعالان اقتصادی در کنار اینکه قصد داشتند خود بزرگ شوند به ارتقای سطح کیفی و رفاه زندگی مردم نیز کمک میکردند. بیگمان آنان در تصمیمهای اقتصادی و اجتماعی خود عاری از خطا نبودند و نباید انتظار الگوهای خالص اخلاقی را از آنان داشت اما نقش مؤثرشان در گسترش صنعت و حرکت در مسیر توسعه کشور و تلاش برای بهبود زندگی ایرانیان انکارناپذیر است. البته تعدادی از این کنشگران اقتصادی بر اثر آسیبهای اخلاقی فردی و اجتماعی - که ناشی از عدم ظرفیت اشخاص در مواجهه با قدرت و ثروت است - بهجای ظرفیتسازی در درون بنگاه اقتصادیشان به ایجاد رابطه و پیوند با قدرت سیاسی حاکم پرداختند ولی همه آنان در زمینه کسبوکار، رعایت قوانین عرفی و اداری و همسویی با قدرتمندان به یک نحو رفتار نکردند.
رشد اقتصادی به وجود آمده در دهه چهل و پنجاه شمسی نخستین دیکتهای بود که در عرصه تولید اقتصادی کشور به تحریر درآمد؛ دیکتهای که به یقین عاری از غلط نبود ولی آنچه مهم است نگاه مثبت و سازنده به مقوله ثروت و سرمایه مولد و تحولآفرین در میان افکار عمومی است. به دلایل تاریخی همواره فرهنگ برخورد با سرمایه و سرمایهدار در کشور با عیوبی مواجه بوده و برای اقشار مختلف مردم بهدرستی تبیین نشده است. اگر مردم بدانند که سرمایه مولد باعث رشد و توسعه اقتصادی کشور و منجر به ارتقای سطح رفاه و زندگی مطلوب برای همه آنان خواهد شد، از این رهگذر رشد اقتصادی نیز محقق می شود. علاوه بر آن فهم درست سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان اقتصادی و سیاسی کشور از موضوع سرمایه و توسعه نیز باعث اصلاح نگرش مردم به اقدامات فعالان اقتصادی میگردد.
عامل «امنیت سرمایه» نیز از عواملی است که کنشگران اقتصادی را ترغیب به سرمایهگذاری و تولید در کشور میکند. بدین معنی که اگر کارآفرینی دچار خطا و اشتباه شود باید به تناسب اشتباهی که مرتکب شده مجازاتهایی برای وی در نظر گرفته شود. در غیر این صورت محیط برای کارآفرین ناامن خواهد شد.
در این زمینه دکتر محمود سریعالقلم مثال جالبی میزند: در ترکیه خانوادهای زندگی میکند با نام «کووچ» که بخش قابلملاحظهای از صنایع کسبوکار در آن کشور مرهون اقدامات این خانواده است. وقتیکه تغییر قدرت در ترکیه رقم خورد و اسلامگرایان از جمله عبدالله گل و رجب طیب اردوغان در عرصه سیاسی و حاکمیت حضور پیدا کردند، خانواده «کووچ» در مورد برخورد دولت با داراییهایشان احساس نگرانی کردند. ولی رجب طیب اردوغان در جلسهای از ایشان دعوت کرد و در کمال ناباوری تنها درخواستی که از آقای کووچ داشت این بود که ما چه کنیم که دارایی خانواده شما دو برابر شود؟ چون دو برابر شدن سرمایه خانواده کووچ به معنی اضافه شدن یک میلیون جمعیت شاغل به ترکیه بود.
بیتردید در میان این پنجاه فعال اقتصادی افرادی وجود دارند که تلاش و استقامت آنها برای پایایی صنعت و اقتصاد این کشور غبطهبرانگیز است. افرادی که فارغ از وضع و تمایلات نظامهای سیاسی، مدرن بودن و یا سنتی بودن آنها، از چنان ارزشی برخوردارند که بهراحتی نمیتوان از کنار تلاشها و همتهای آنان گذشت.
نباید فراموش کنیم در جامعهای که اولین فارغالتحصیلان دانشگاهش ۱۰۰۰ نفر بودند (۱۳۱۹) و اکثر آنها به استخدام سازمانهای دولتی درآمدند و دانشکده مدیریت آن در دهه چهل تأسیس شد، نمیتوان از کارآفرینانش انتظار تواناییهایی در حد جنرال موتورز، توشیبا، نوکیا، ولوو، سونی و... داشت.
باید به این درک برسیم که نوآوری و خلاقیت در زمینه تولید کالا، و رقابت و پیشی گرفتن از شرکتهای بزرگ توسعهیافته، آسانتر از تولید نظریه و اندیشه نیست.
حاج محمدحسن امینالضرب، سیدمحسن آزمایش، غلامرضا آگاه، خلیل ارجمند، محمدرحیم متقی ایروانی، علینقی خاموشی، میرمصطفی عالینسب، رضا صرافزاده، علاءالدین میرمحمدصادقی، خاندان هراتی، برادران حاجیترخانی و ... در زمره این پنجاه نفر هستند که باید درباره آنها بیشتر بدانیم.