مشهورترین منبع از تاریخ زندگانی پیامبر خاتم کتاب «السیرة النبویه» یا «سیره ابن هشام» است که در قرن سوم هجری تدوین شد. ترجمه سیره ابن هشام برای نخستین بار سال ۱۳۹۲ به قلم مسعود انصاری در سه جلد توسط نشر مولی منتشر شد. جعفر مدرس صادقی نیز در مجموعه بازخوانی متون خود، تصحیح خوانایی از این ترجمه رفیع الدین اسحاق را با مقدمه عالمانه‌ای را به دست داد که این تصحیح برای نخستین بار به سال ۱۳۷۳ توسط نشر مرکز منتشر شد. خلاصه فصل «در وفات پیغامبر ما» این کتاب را در ادامه مطالعه کنید:

 جعفر مدرس صادقی  رفیع الدین اسحاق سیرت رسول الله

در وفات پیغامبر ما
و ابتدای رنجوری سید در آن رنجوری وفات خواست یافت، در ماه ربیع الاول بود. محمد بن اسحاق گوید در آن شب که ابتدای رنجوریِ وی خواست بودن، برخاست در میانه شب و به گورستان بقیع رفت و اهل گورستان بقیع را آمُرزش خواست و بازِ خانه آمد. و بامداد که برخاست، ابتدایِ رنجوری در وی ظاهر شده بود.

و هم محمد بن اسحاق می‌گوید و روایت می‌کند از ابومُوَیهِبه – غلام سید – که وی گفت در آن شب که سید را رنجوری ظاهر خواست شدن، در میانه شب، سید مرا از خواب بیدار کرد و گفت: «ای ابومُوَیهِبه، بیا با من به گورستان بقیع رویم – که امشب مرا فرموده‌اند که اهل گورستان بقیع را آمرزش خواهم.»

پس من با وی برفتم و بعد از آن که سید سلام بر اهل گورستان کرده بود و تهنیتِ ایشان گزارده بود و گفته بود که «فتنه آخر الزمان روی بنموده است، یکی از پی یکی، هر یکی که پیدا شود، بَتَر باشد از اول که آن گذشته باشد» روی با من کرد و گفت: «یا ابومُوَیهِبه مرا مخیر کرده‌اند میان ملک دنیا و زندگانی دراز و بعد از آن بهشت و میانِ مرگ و دیدن حق تعالی و یافتنِ بهشت.»

من گفتم: «پدرم و مادرم فدای تو باد. یا رسول الله اکنون مُلک دنیا و زندگانی دراز و بعد از آن بهشت اختیار کن.»

بعد از آن سید گفت: «لا والله، یا ابومُوَیهِبه. بل که مرگ و دیدار حق و یافتنِ بهشت اختیار کردم.» و چون این را بگفته بود، اهل بقیع را آمرزش خواست و بعد از آن به خانه بازآمد و ابتدای رنجوری او حاصل شد.

عایشه حکایت کرد و گفت در آن شب که سید از گورستان بقیع بازِ خانه آمده بود، اتفاق مرا دردِ سر می‌کرد و دست بر سر نهاده بودم و می‌گفتم وای دردِ سر. سید گفت یا عایشه مرا نیز دردِ سر می‌کند...

و محمد بن اسحاق می‌گوید که سید هم در رنجوریِ وفات، بر منبر رفت و بعد از آن که حمد و ثنای خدای بگفته بود، روی بازِ مهاجر و انصار کرد و گفت: «ای صحابه من، حکم اسامه بن زید در این لشکر که با وی به شام می‌فرستم نافذ دارید و هیچ سخن در آن مگویید تا بروند – که به جانِ من که او سزاوار امارت است و همچنین پدرش سزاوارِ امارت بود. و اگر چه شما را در امارتِ پدرش سخن گفتید، چنان که این ساعت در امارتِ وی سخن می‌گوئید و می‌گوئید که چون باشد که جوانی کودک بر سرِ بزرگانِ مهاجر و انصار امیر باشد؟»

این قدر بگفت و فرود آمد و بعد از آن لشکر بیرون شدند.

و سبب این سخن آن بود که چون سید اسامه بن زید را بفرمود که به غزوِ شام رود و لشکری بسیار از مهاجر و انصار بفرمود که با وی بروند، در آن روز رنجوری سید ظاهر شد و مردم رغبتی چنان نمی‌نمودند که اسامه بن زید بروند، از بهر آنکه اسامه بن زید جوان و کودک بود و مردم می‌گفتند که «چون شاید بودن که وی حکم بر بزرگانِ مهاجر و انصار کند؟» و از این سبب، لشکر توقف می‌کردند و روز به روز همی کردند و از مدینه بیرون نمی‌رفتند. و سید آن باز می‌شنید و می‌رنجید و باز آنکه رنجور بود، عظیم دل در بند آن داشت که آن لشکر به جانب شام روانه شود. پس، روزی برخاست و عِصابه بر سر بست و بر منبر رفت و ایشان را موعظت و پند فرمود و گفت: «ای مردمان اسامه بن زید سزاوار امیری است و پدرش سزاوار امیری بود و فرمان وی برید، همچنان است که فرمان من می‌برید.»

پس چون این سخن از سید بشنیدند، لشکر خرسند شدند و با اسامه بن زید بیرون شدند و چون یک منزل رفته بودند، خبر وفات سید به ایشان رسید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...