کتاب «از غار تا شهر مدرن؛ انسان از اسطوره تا دکارت» نوشته محمدرضا تقی‌دخت منتشر شد.

از غار تا شهر مدرن؛ انسان از اسطوره تا دکارت محمدرضا تقی‌دخت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۲۰۳ صفحه و با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه توسط نشر همسایه منتشر شده است.

در معرفی کتاب «از غار تا شهر مدرن» آمده است: مباحث این کتاب که در حوزه انسان‌شناسی فلسفی به تقریر مفهوم انسان و تحول آن از دوره اسطوره تا رنسانس پرداخته است، عمدتا به بازخوانی آرای «رنه‌ دکارت» فیلسوف فرانسوی قرن شانزدهم مرتبط است و تعریف و سرنوشت انسان جدید را در آرای این فیلسوف مطرح و اثرگذار بررسی کرده است.

کتاب علاوه‌بر پیشگفتاری نسبتا مفصل با عنوان «صورتگر باد»، در چهار برخ (بخش): «در غبار تاریخ»، «رهیدن از آسمان»، «آتش در بیشه» و «بالیده از هیچ» تدوین شده و در هریک از این برخ‌ها، جایگاه انسان را در یک دوره تاریخی مورد بحث قرار داده است، اما بن‌مایه اصلی کتاب، طرح و تقریر تعریف جدیدی است که از انسان در فلسفه دکارت شده و به نظر نویسنده، مبنای جایگاه انسان پس از رنسانس یا انسان جدید است.

از محمدرضا تقی‌دخت، نویسنده و پژوهشگر، پیش‌تر چندین کتاب در حوزه فلسفه و ادبیات منتشر شده که از جمله کتاب «نورهان» سال گذشته به عنوان اثر برتر جشنواره فجر انتخاب شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...