«مهدویت‌نگاری در سده‌های نخستین» نوشته محمد معرفت توسط انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب منتشر شد. نویسنده در این کتاب به بازشناسی مصادر حدیثی شیعه پرداخته است.

مهدویت‌نگاری در سده‌های نخستین محمد معرفت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «مهدویت‌نگاری در سده‌های نخستین» با شمارگان هزار نسخه، ۲۲۹ صفحه و بهای ۴۶ هزار تومان منتشر شد. کتاب که اثر مهمی در بازشناسی مصادر حدیثی شیعه است سه فصل با این عناوین دارد: «مفهوم شناسی»، «تحلیل مصدرشناختی الغیبه نعمانی» و «تحلیل مصدرشناختی الغیبه شیخ طوسی».

دو مصدر حدیثی مهم و اصیل شیعه در موضوع مهدویت و غیبت که به دست ما رسیده عبارتند از: کتاب الغیبه تألیف ابوعبدالله محمد بن ابراهیم الکاتب نعمانی و کتاب الغیبه تألیف ابوجعفر محمدبن حسن الطوسی. مؤلفان این دو کتاب از دانشمندان برجسته شیعه و عالمانی شناخته شده در مجامع علمی هستند. اهمیت این کتاب‌ها از آن جهت است که از اصول و تصانیف اولیه شیعه بهره برده و واسطه انتقال میراث دوران حضور به عصر غیبت کبرا هستند. وجه اشتراک آنها مفقود بودن اکثر مصادرشان است.

محمد معرفت در این کتاب با تحلیل مصدرشناختی احادیث در پی بازشناسی آثاری است که مشایخ نامبرده در تدوین کتب خود از آنها بهره برده‌اند. اهمیت این بازشناسی از آن جهت است که دانشمندان امامیه کتاب‌های تألیفی خود را با بهره گیری از کتب اولیه اصحاب تألیف می‌کردند و از مهمترین معیارهای اعتبارسنجی حدیث از نگاه پیشینیان، معیارهای منبع شناختی بوده است.

به عبارتی مهمترین فواید بازشناسی مصادر حدیثی نخستین را می‌توان شناسایی کتاب‌های مورد اعتماد محدثان قدیم شیعه، بررسی کلی روایات و کتاب یک راوی، شناسایی نسخه‌ها و حل تعارضات بر شمرد. بازشناسی حجم بسیار بیشتری از مصادر، توجه به روایات مشابه در دیگر مصادر حدیثی، تحلیل مصدر شناختی درباره روایات، به حداقل رساندن گمانه زنی‌ها، اجتناب از بیان حدس و احتمالات ضعیف و انجام کار آماری با ارائه جدول و نمودار از مهمترین یافته‌ها و دستاوردهای این کتاب است

حجت‌الاسلام محمد معرفت استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال است. به قلم پیشتر کتاب‌هایی چون «مهارت‌های کلامی و غیرکلامی خانواده با نگاه وحیانی» و «مرجعیت دینی اهل‌بیت (ع) نزد مذاهب کلامی اهل‌سنت» منتشر شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...