کتاب «باستان مردم‌شناسی روستا؛ روستاهای ایران از منظر باستان‌شناسی» [Village ethnoarchaeology : rural Iran in archaeological perspective] نوشته کرول کرامر [Carol Kramer] با ترجمه آرمان وفایی توسط مرکز معرفی فرهنگی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری چاپ و منتشر شد.

باستان مردم‌شناسی روستا؛ روستاهای ایران از منظر باستان‌شناسی» [Village ethnoarchaeology : rural Iran in archaeological perspective] کرول کرامر [Carol Kramer]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، باستان مردم‌شناسی یک راهبرد پژوهشی است که می‌تواند منجر به درک یافته‌های باستان‌شناسانه بر اساس مشاهدات معاصر، با تکیه بر تئوری حدوسط باشد.

این راهبرد پژوهشی زمانی اهمیت یافت که باستان‌شناسانی همچون بینفورد باستان‌شناسی را به مثابه انسان‌شناسی در زمان گذشته نگاه کردند و به عنوان باستان‌شناس خود را ملزم به درک جزییات فرهنگ گذشته دانستند.

بنابراین باستان مردم‌شناسی به عنوان یک پارادایم غالب در گذر از باستان‌شناسی سنتی به باستان‌شناسی جدید در دهه 1970میلادی اهمیت می‌یابد.

در دهه‌های 1960و1970هیئت‌های خارجی زیادی در ایران به مطالعه باستان‌شناسانه در غالب کارهای میدانی می‌پرداختند که بعضی از آنها در بخشی از مطالعات خود را برای درک داده‌های باستان‌شناسانه از مطالعات مردم‌نگاری بهره می‌گرفتند.

کتاب حاضر حاصل یکی از این مطالعات است که توسط کارول کرامر به نگارش درآمده است، وی به عنوان یک عضو هیئت در پروژه کاوش‌های موزه اونتاریو در گودین تپه متوجه شباهت‌های فراوانی بین داده‌های حاصل از کاوش با موارد متعددی از مشاهدات از زندگی روستاییان شده است و بر این اساس با بهره‌گیری از ئئوری حد وسط برای درک داده‌های باستان‌شناسانه مطالعات مردم‌نگاری را در این بخش از زاگرس مرکزی مفید دانسته و برای رساله دوره دکترای خود مبادرت به انجام چنین مطالعاتی کرده است.

او در طول این نوشتار نشان می‌دهد که تمرکز بالایی بر مورد مطالعاتی خود، روستای علی‌آباد دارد اما در جای جای این کتاب از مطالعات مشابه در نقاط دیگر خاورمیانه و حتی نقاط دیگر جهان بهره می‌برد و به بیان شباهت‌ها و تفاوت‌ها در این زمینه می‌پردازد.

عناوینی همچون قیاس مردم‌شناسانه، نظر باستان‌شناسانه، مالکیت زمین،ثروت و فرهنگ مادی،کاربری زمین و استقرار پیش از تاریخ، شهر‌های کوچک و شهر‌ها، معماری مسکونی و جمعیت و... در قالب هفت فصل در این کتاب آمده است.

................ هر روز با کتاب ...............

رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...