کتاب «جعبه سیاه» اثر سیدمحمدحسین راجی، نگاهی دارد به خاطرات اسدالله علم، از چهره‌های مهم دربار پهلوی و بررسی اوضاع اجتماعی ایران از این منظر.

جعبه سیاه سیدمحمدحسین راجی

به گزارش کتاب نیوز به نقل ازتسنیم، «جعبه سیاه» تلاش دارد با نگاهی موشکافانه و حساس از گذرگاه خاطرات علم، به بازخوانی حوادث در دوران پهلوی بپردازد. در واقع این کتاب می‌کوشد با نگاهی دقیق‌تر به یادداشت و خاطرات وزیر دربار پهلوی و تطبیق بعضی از آنها به مسائل روز به بازخوانی این یادداشت‌ها و بررسی ابعاد آن بپردازد.

کتاب یادداشت‌های علم خاطرات کسی است که حدود 12 سال وزیر دربار پهلوی بود و از تمام مسائل خصوصی و عمومی آن خبر داشت. وی به دور از چشم محمدرضا شاه آنها را روزانه یادداشت می‌کرده است.

در یادداشت‌های علم نکات جالب و خواندنی وجود دارد که خود نویسنده حتی جرأت چاپ آن را نداشت و بعد از پیروزی انقلاب به طور کامل در هفت جلد چاپ شد.

محمدحسین راجی این‌بار نگاهی نو به آن انداخته است و در کتاب «جعبه سیاه» در 10 فصل به وضیعت دربار و ساکنان آن انداخته است. در فصل اول وضعیت طبقه حاکمه در نگاه علم را به تصویر می‌کشد و در فصل دوم شاه و حکومت را از دریچه چشم علم می‌بیند.

در فصول بعدی آشفتگی مدیریت کشور در یادداشت‌های علم مورد دقت قرار می‌گیرد و در فصل چهارم به نگاه تحقیرآمیز شاه به طبقات جامعه و مصادیق آن در خاطرات علم اشاره می‌شود. ارتباط شاه با آمریکا و انگلیس، مقوله آزادی، فساد و ولخرجی‌های دربار، فساد اخلاقی شاه و اطرافیان، نگاه تحقیرآمیز شاه به زن و خانواده و خاندان سلطنت از نگاه علم دیگر فصل‌های این کتاب است.

اسدالله علم یکی از چهره‌های سیاسی و تأثیرگذار درباره پهلوی در دوره حکومت محمدرضا شاه بود. او از سال 41-42 نخست وزیر بود و از سال 45-56 وزیر دربار بود. دوران وزارت دربار او همزمان بود با گرایش روزافزون شاه به خودکامگی‌های سیاسی. علم بسیار نزدیک به شاه و مورد اعتماد او بود. علم و شاه تقریباً هر روز با یکدیگر گفتگو می‌کردند و چند روز در هفته یکدیگر را می‌دیدند. آنان اغلب با یکدیگر شام و ناهار می‌خوردند. در سراسر ایران هیچ فردی در چنین موقعیتی نبود. چنین رابطه تنگاتنگی باعث شده بود دامنه روابط شاه و علم از حدود مسایل کاری فراتر رود و قرابت روحی میان آن دو پدید آید.

کتاب «جعبه سیاه » به قلم سید محمدحسین راجی توسط نشر معارف در 192 صفحه و با قیمت 30 هزار تومان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...