کتاب «خانم کارکوب»، روایتی از زندگی زهرا کارکوب، مادر ۳ شهید و ۲ جانباز ۸ سال دفاع مقدس است که به فرزندان شهیدش پیوست.

خانم کارکوب زندگی زهرا کارکوب رضیه غبیشی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، «زهرا کارکوب» همسر رزمنده پاسدار «خداداد کارکوب‌زاده» و مادر سه شهید و دو جانباز 8 سال دفاع مقدس است که به فرزندان شهیدش پیوست.

خانم کارکوب‌زاده زنی بود با قدی خمیده اما استوار، زنی که با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، همسر و پنج فرزند برومندش راهی جبهه‌های جنگ و دفاع از میهن می‌شوند و در 2 سال اول جنگ، دو فرزندش به شهادت می‌رسند و در سال سوم نیز، خبر اسارت دو فرزند دیگرش را می‌شنود.

زهرا کارکوب‌زاده متولد سال 1312 در شهر اهواز است، در سال 1323 با پسر عمویش خداداد کارکوب‌زاده ازدواج کرده و به آبادان مهاجرت می‌کند. حاصل این ازدواج هشت فرزند به نا‌م‌های فریدون (عبدالجلیل), جمال (عبدالخلیل), حمید, منصور, محمدرضا, رویا, حمیده, زهره و پروین است. عبدالخلیل که جمال صدایش می‌زدند, اولین فرزند شهید خانواده بود که سال 1359 در سن 16 سالگی در آبادان به شهادت می‌رسد, یکسال پس از شهادت جمال, فریدون در عملیاتی در منطقه تپه‌های مدن در حالی‌که 18 سال بیشتر نداشت به درجه رفیع شهادت نائل می‌شود. پس از آن محمدرضا و منصور فرزندان دیگر خانواده کارکوب‌زاده در عملیاتی اسیر و مفقود می‌شوند که محمدرضا در سال 1369 به میهن باز می‌گردد ولی تا به امروز از منصور هیچ خبری نشد و او به جمع شهدای مفقودالاثر پیوست.

از آن پس سال‌ها چشم به راهشان می‌نشیند تا سرانجام با خبر آزادی یکی از آنان، نور امید به بازگشت پسر کوچکش نیز در دلش شعله می‌کشد. اما این انتظار به درازا می‌کشد و هرگز خبری از او نمی‌رسد...

کتاب خانم کارکوب که حاوی مجموعه زندگی‌نامه و خاطرات این مادر شهید از خود و فرزندانش است توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.

فصل اول این کتاب به تولد و دوران کودکی خانم کارکوب پرداخته و فضای کودکی و اتفاقاتی را که در آن دوران برای او افتاده است روایت می‌کند. فصل دوم کتاب موضوع ازدواج زهرا کارکوب را عنوان کرده و ماجرای ازدواج او با پسر عمویش خداداد کارکوب‌زاده را بیان کرده و در ادامه به شروع زندگی مشترکشان, مهاجرت به آبادان و مشکلاتی که در ابتدای زندگی با آنها روبه‌رو بوده است را روایت می‌کند. ورود به دوران پیروزی انقلاب و مبارزات مردمی موضوعی است که در فصل سوم «خانم کارکوب» قلمی شده و شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران, مصائبی که بر او و خانواده در آبادان گذشته, ماجرای شهادت سه فرزندش و فعالیت‌های او در طول دوران 8 ساله جنگ از جمله مواردی است که در فصل چهارم به آنها پرداخته شده است.

فصل پنجم کتاب نیز به آزادی پسرش محمدرضا از اسارت رژیم بعث عراق در سال 1369, بیماری و زمینگیر شدن همسرش پرداخته و برگ آخر کتاب ماجرای جالب حضور رهبر انقلاب در منزلش در سال 1389 را عنوان می‌کند.

این کتاب در قطع رقعی و به قلم توانای رضیه غبیشی و با قیمت پشت جلد 30 هزار تومان، توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...