چاپ چهارم از سفرنامه «مارکوسمین در ژاپن» اثر سمیه گلریز توسط نشر روزنه منتشر شد.

مارکوسمین در ژاپن سمیه گلریز امین

به گزارش کتاب نیوز، «سمین» ترکیب خودمانی از دو اسم سمیه و امین، زن و شوهر ایرانی ست که خاطرات و تجربیات سفرهایشان به کشور مختلف را در مجموعه مارکوسمین منتشر کرده‌اند. از این مجموعه تا کنون سه کتاب «مارکوسمین در استرالیا»، «مارکوسمین در ژاپن» و «مارکوسمین در آلمان و سوییس» منتشر شده است.
چاپ اول این کتاب همراه با تصاویر اختصاصی در سال 1398 منتشر شده بود.

در بخشی از این سفرنامه می‌خوانیم:

«می خواهیم از اوساکا به شهر دیگر این حوالی یعنی به کوبه برویم. نمی‌دانم این چه نوع مرضی است که معمولا آدمی قدر چیزهایی که در نزدیکی او هستند نمی‌داند. چه در مورد انسان هایی که در کنار او هستند و همیشه فکر می‌کند برای محبت به آنها وقت دارد، چه در مورد اماکن و دیدن آنها. حالا ما هم فکر می‌کنیم وقت زیادی برای دیدن شهر اوساکا پیش رو خواهیم داشت و بهتر است فعلا به دیدنی های شهر بندری کوبه که چهل دقیقه ای تا اینجا فاصله دارد بشتابیم.

پیش از رفتن به کوبه لازم است دوباره کمی از یوروها را به ین تبدیل کنیم. در مرکز شهر پرسان پرسان از عابران سراغ صرافی را می‌گیریم. وقتی به دلیل آشنایی کم آنها با زبان انگلیسی چیزی دستگیرمان نمی‌شود، به یک فروشگاه لباس سرک می‌کشیم. شاید فروشنده به دلیل شغلش و ارتباط کمابیش با توریست ها بتواند گره ای از مشکل ما بگشاید.

فروشگاه، بزرگ و حسابی خلوت است. دختر جوان ژاپنی که شاید بیست سالی بیشتر ندارد برای کمک به ما در یافتن صرافی شروع به گشتن در اینترنت می‌کند.

به او می‌گویم: «ما گشته ایم و این مورد را یافته ایم که هم کمی دور است و هم به گفته ی گوگل ممکن است بسته باشد.» آوایی شبیه به «اوووو» که دیشب چند بار از سوباسا و خانم همسایه شنیده ایم از او نیز می‌شنویم. فکر کنم این آوای تعجب ژاپنی باشد. اما جز این آوا چیز دیگری نمی‌گوید. مطمئنم حرف های ما را متوجه می‌شود و حتما در این حد زبان انگلیسی را می‌داند اما اینکه چرا کلامی به زبانش نمی‌آید را متوجه نمی‌شوم. موهای لخت، کوتاه و مشکی اش، وقتی دارد به ژاپنی جستجو می‌کند صورتش را می‌پوشاند.»

چاپ چهارم از سفرنامه «مارکوسمین در ژاپن» اثر سمیه گلریز در 406 صفحه و با قیمت 125هزار تومان توسط نشر روزنه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...