کتاب «انگاره های میان فرهنگی مردم آمریکا از مردم ایران» نوشته احسان شاه قاسمی توسط نشر لوگوس منتشر شد.

انگاره های میان فرهنگی مردم آمریکا از مردم ایران احسان شاه قاسمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در چهار دهۀ گذشته روابط ایران و آمریکا پیوسته با تنش همراه بوده و هر بار که رسانه‌ها به این دو کشور می پردازند، مخاطب آماده می‌شود مقامات سیاسی دو کشور را در حال تهدید یکدیگر ببیند. اما، در پشت سیاست، مردم ایران و آمریکا چه نگاهی به یکدیگر دارند؟ کتاب «انگاره های میان فرهنگی مردم آمریکا از مردم ایران» نخستین پژوهشی است که از صدها نفر از مردم آمریکا در کل این کشور دربارۀ نگرش آن‌ها به مردم و فرهنگ ایران سوال می پرسد و پاسخ‌های دست اول آن‌ها را پس از انجام یک تحلیل مفصّل، ارائه می‌کند.

همچنین، نویسنده با رهگیری دویست سال تاریخ روابط فرهنگی ایران و آمریکا نشان می‌دهد که چگونه نخستین روابط ایران و آمریکا نه سیاسی، که میان-‌فرهنگی بود و ریشه‌های این رابطه چگونه تا ایران امروز ما امتداد یافته است. این کتاب ممکن است، علاوه بر عموم مخاطبان علاقمند، برای پژوهشگران ارتباطات و رسانه‌ها، علوم سیاسی، تاریخ روابط ایران و آمریکا، و تاریخ میسیونری آمریکا در ایران نیز جالب باشد.

احسان شاه قاسمی در حوزه های مختلف ارتباطات کارهای منتشر شده دارد که از جمله این حوزه ها می توان به ارتباطات بین فرهنگی، مطالعات فضای مجازی و مطالعات رسانه ای اشاره کرد. برخی از ترجمه‌های او عبارتند از: ایده خطرناک داروین و افسانۀ قدرت مردانه: چرا مردان جنس دورریختنی هستند.

وی در خصوص این اثر نوشته است: این کتاب نتیجۀ سه سال کار شبانه‌روزی روی رساله دکتری من است. پژوهش میدانی کتاب یک کار کمّی-کیفی روی جامعه آمریکا و نگرش آن ها به مردم -نه حکومت- ایران است. از بیش از هزاروهفتصد آمریکایی در پنجاه ایالت آمریکا پرسیده‌ام با شنیدن عبارت «یک شهروند ایرانی» چه چیزی به ذهنشان می‌آید و همچنین، این تصویر را از کجا آورده‌اند. یک فایل اس پی اس اس بزرگ با بیش از دویست هزار کلمه پاسخ کیفی و داده‌های کمّی را تحلیل کرده‌ام و نتایج آن را در این کتاب آورده‌ام. این بخش کار تنها نه ماه وقت مرا گرفته است. کار اصلی در سه فصل اول انجام شده که در آن تاریخچۀ روابط سیاسی، فرهنگی و مذهبی ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها را از روز اول تاکنون رهگیری کرده‌ام. هر آمریکایی دربارۀ فرهنگ و مردم ایران هر چیزی نوشته در این پژوهش آورده‌ام. تا پیش از کودتای زاهدی، ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها روابط بسیار خوبی داشتند و برخی حتی این روابط را «عاشقانه» می‌دانستند. حتی، نامه‌ای را پیدا کرده‌ام که در آن ناصرالدین‌شاه از آمریکا دعوت می‌کند ایران را مستعمره خود کند! فصلی را به نقش شگفت‌انگیز میسیونرهای آمریکایی در بنیان‌گذاری آموزش عمومی و پزشکی ایران اختصاص داده‌ام.

کتاب «انگاره های میان فرهنگی مردم آمریکا از مردم ایران» نوشته احسان شاه قاسمی در ۱۵۷ صفحه با قیمت ۶۴ هزارتومان توسط انتشارات لوگوس منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...