کتاب «بنیادهای قرن آمریکا» [Foundations of the American century] نوشته ایندرجیت پامار [Inderjeet Parmar] با ترجمه محمد معماریان، توسط انتشارات امیرکبیر منتشر و راهی بازار نشر شد.

بنیادهای قرن آمریکا» [Foundations of the American century] ایندرجیت پامار [Inderjeet Parmar]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «بنیادهای قرن آمریکا؛ نقش بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر در اوج‌گیری قدرت آمریکا» نوشته ایندرجیت پامار با ترجمه محمد معماریان، به تازگی توسط انتشارات امیرکبیر منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این کتاب درباره نقش یک بنیاد بزرگ بشر دوست آمریکایی است که البته از نگاه نویسنده و با دیدی واقع‌بینانه‌تر می‌توان آن‌ها را بنیادهای بنگاهی نامید.

بنیادهای آمریکایی از دیدگاه نویسنده این کتاب، چه لیبرال باشند چه محافظه‌کار، کماکان نقش‌های مهمی در حفظ، تحکیم و اصلاح هژمونی ایالات متحده و نیز مبارزه با مخالفانشان ایفا می‌کنند.

کتاب «بنیادهای قرن آمریکا» تحلیلی نظری و تاریخی در اختیار خوانندگان می‌گذارد تا به کمک آن بتوانند خاستگاه‌های وضع پرتلاطم فعلی، کشمکش‌های شبکه‌های سرآمد در داخل آمریکا و مسیر حرکت قدرت آمریکا در امور دنیا را متوجه شوند.

در این کتاب که نویسنده اش نفوذ بنیادهای آمریکایی بر امور خارجی ایالات متحده، از دهه ۱۹۳۰ تا «جنگ علیه ترور»، را تحلیل کرده، استدلال می‌کند که بنیادهای بشردوست، یکی از ابزارهای کلیدی در خلق «قرن آمریکا» یا امپراتوری آمریکا بوده‌اند: هژمونی‌ای که عمدتاً از طریق نفوذ فرهنگی و فکری ساخته شده است.

کتاب پیش رو همچنین مقدمه‌ای ویژه ترجمه فارسی آن از سوی نویسنده دارد که به بهانه نخستین چاپ این اثر به زبان فارسی توسط ایندرجیبت پامار نوشته و در کتاب منتشر شده است.

در بخش‌هایی از این کتاب آمده است:

«به‌سختی می‌شود باور کرد که بشردوستی، در لغت به‌معنای «عشق به همه نوع بشر»، می‌تواند بدخیم هم باشد. مثلاً وقتی خبر اهدای میلیون‌ها دلار بنیاد راکفلر و بنیاد بیل و ملیندا گیتس را به طرح‌های بهداشت و سلامت می‌خوانی، گفتن آنکه «این ابتکارها شاید چیزی غیر از آن باشند که به نظر می‌آیند» کاری در حد توهین به مقدسات است…»

این کتاب با ۴۰۲ صفحه تهیه شده و قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...