ترجمه کتاب «مربی‌ شدن» [Becoming a coach: the essential ICF Guide] نوشته جاناتان پسمور [Jonathan Passmore] و تریسی سینکلیر [Tracy Sinclair] منتشر شد.

مربی‌ شدن» [Becoming a coach: the essential ICF Guide]  جاناتان پسمور [Jonathan Passmore] و تریسی سینکلیر [Tracy Sinclair

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در مقدمه مترجمان آمده است: مربی بودن یک شیوه زیستن است، شیوه‌ای از زیستن که ایجاد صمیمیت و اعتماد، یاریگری در رشد افراد، گوش کردن موثر، پرهیز از قضاوت‌ها، پرسش‌گری مفید، تسهیل رشد و یادگیری همراهان،.... را کانون توجه خود قرار می‌دهد. شیوه‌ای که رشد فردی برای مربی را در پی دارد. گونه‌ای از زیستن است که یاریگر یادگیری و رشد همراهان است. این پرسش کلیدی در حوزه تعلیم و تربیت به صورت عمومی و حرفه مربیگری به صورت خاص مطرح است که «برای مربی شدن چه کنیم؟». یافته‌های پژوهش‌ها و اندیشه‌های اندیشمندان برجسته نشان می‌دهد که برای مربی شدن لازم است به سه بعد «شخصیت مناسب، دانش ‌مفید و تجربه مولد» توجه جدی داشته باشیم. شخصیت مناسب پیش‌نیاز و مقدمه برای مربی شدن محسوب می‌شود. حوزه دانش ما را در شناسائی و انتقال اصول، شایستگی‌ها و تکنیک‌ها یاری می‌دهد و در نهایت تمرین و کسب تجربه، تأمل کردن فردی و گفت‌وگو با دیگری درباره تمرین‌ها و تجربه‌ها رکن اجتناب‌ناپذیر مربی شدن است. مطالب کتاب به گونه‌ای تنظیم شده است که بخش زیادی از این دغدغه‌ها برای مربی شدن را پوشش می‌دهد.

این کتاب که توسط جاناتان پسمور و تریسی سینکلیر به عنوان استادان رشته مربیگری تألیف شده است؛ برای همه مربیان، چه یک سرپرست، مربی، معلم، مدیر، پزشک، استاد دانشگاه و همه انسان‌هایی که به دنبال رشد و توسعه دیگرانند یک دارایی ضروری است. نویسندگان چندین دهه تجربه و تحقیق را در یک منبع ارزشمند به ارمغان آورده‌اند و براساس مدل‌های مبتنی بر شواهد ابزار، فعالیت‌ها، تمرین‌ها تأملی و موارد ضروری دیگر را برای مربیگری فراهم کرده‌اند. از این رو، علاقه‌مندان به گذراندن دوره‌ها و سطوح حرفه‌ای مربیگری در انجمن‌ها و موسسه‌های آموزشی مربیگری، دانشجویان رشته‌ها و گرایش‌های مربیگری در دانشگاه‌ها، کارشناسان، مدیران و ملکانی که علاقه‌مند به توسعه فرهنگ مربیگری در سازمان‌هایشان هشتند نیز می‌توانند از این کتاب استفاده کنند.

کتاب «مربی‌ شدن» نوشته جاناتان پسمور و تریسی سینکلیر با ترجمه قنبر محمدی الیاسی، احسان چیت‌ساز و سمیه کرمی زندی در ۴۳۸ صفحه با شمارگان ۱۰۰ نسخه و با قیمت ۲۴۰ هزار تومان در سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی واحد تهران عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...