ترجمه کتاب «کسب و کار هوشیار» [Conscious Business: How to Build Value Through Values] نوشته فرد کافمن [Fred Kofman] توسط انتشارات آموزه منتشر شد.

کسب و کار هوشیار» [Conscious Business: How to Build Value Through Values]  فرد کافمن [Fred Kofman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی کتاب «کسب و کار هوشیار» در سال 2002 منتشر شده و اکنون با ترجمه آزاده و فرح رادنژاد راهی بازار نشر ایران شده است.

در بخشی از پیشگفتار این کتاب می‌خوانیم:

«من در یک دیکتاتوری نظامی در آرژانتین بزرگ شدم. همه چیز سر جای خود به نظر می‌رسید. هر روز به مدرسه می‌رفتم، اقتصاد ثبات داشت و دیگر از حملات تروریستی به ستوه آورنده سالیان پیش خبری نبود. من فوتبال بازی می‌کردم، به سینما می‌رفتم و با دوستانم خوش می‌گذراندم. زندگی خوب بود یا بهتر بگویم برای من خوب بود.

در اواخر دهه هفتاد شایعاتی درباره آدمربایی ها، اردوگاه‌های کار اجباری، شکنجه‌ها، قتل‌ها و سیهزار دساپارسیدوس (مفقودالاثر) دهان به دهان می‌گشت. منابع این اطلاعات اغلب خارجی بودند، رسانه ملی زیر سانسور دولت بود. به‌شدت عصبانی بودم چون به من گفته شده بود که آن شایعات کارزاری ضد آرژانتینی است و من باور کرده بودم. درودیوار شهر پوشیده از پوسترهایی بود که رویشان نوشته شده بود، «آرژانتینی ها بشرند و دارای حق». (نوعی بازی با کلمات «حقوق بشر» که خارجی‌ها مدعی نقض شدن آن بودند). بدیهی بود که فکر کنیم اگر بشریم و دارای حق، پس شایعات مربوط به نقض حقوق بشر نمی‌توانند درست باشند اما درواقع، ما نمی‌خواستیم که درست باشند. اگر آن گزارش‌های هولناک درست بودند، پس ما با دوراهی ناممکنی روبه‌رو می‌شدیم: بی‌کنشی به معنای همدستی در کشتار جمعی بود و کنشگری ما را قربانی کشتار جمعی می‌کرد.»

در پشت جلد این کتاب نیز می‌خوانیم:

«بسیاری از ما باور داریم که برای موفق شدن در کسب و کار باید همه اصول اخلاقی را قربانی کنیم و برای دنبال کردن یک زندگی معنوی باید از هر موفقیتی چشم بپوشیم اما این یک دوقطبی اشتباه اس چراکه وقتی کسب و کار با سطح بالایی از هوشیاری هدایت می‌شود، بین ثروت مادی و ثروت معنوی ناسازگاری ای وجود ندارد.»
«کسب و کار عرصه امکان هاست. بازار صحنه‌ای است که در آن هر انسانی ارزش‌های خود را به نمایش می‌گذارد. وقتی خودخواهی و ناهوشیاری کارگردان این نمایش است کار به جهنم ختم می‌شود به باتلاق رنج و بردگی اما وقتی موفقیت فرای موفقیت کارگردان است، کسب و کار به کاری هنری به کار عشق و آزادی تبدیل می‌شود.»
این کتاب یاری تان می‌کند: فرمان ذهن خود را دوباره به دست گیریدو از عادت‌های ریشه دار به سطح هوشیاری بالاتر بروید.
شما را به چالش می‌کشد تا برای ارزش‌هایتان ایستادگی کنید و با دیگران برهمکنشی راستین، سازنده و خطا ناپذیرانه داشته باشید.
کمکتان می‌کند باکسی که هستید و آنچه باید در این جهان انجام دهید پیوندی دوباره برقرار کنید؛ کسب و کار هوشیار سفری خارق العاده است که به درستی می‌تواند سفری معنوی نامیده شود.»

این‌کتاب با ۳۸۴ صفحه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...