کتاب «راه‌اندازی استارت‌آپ از صفر تا صد» [Shortcut your startup: speed up success with unconventional advice from the trenches] که توسط کورتنی ریوم و کارتر ریوم [Carter & Courtney Reum] به نوشته شده است و توسط آقای مجید نوریان ترجمه شده و انتشارات مبلغان در سال ۱۳۹۹ آن را در ۲۲۸ صفحه به چاپ رسانده است.

خلاصه کتاب راه‌اندازی استارت‌آپ از صفر تا صد» [Shortcut your startup: speed up success with unconventional advice from the trenches]  کورتنی ریوم و کارتر ریوم [Carter Reum, Courtney Reum]

کتاب شامل مقدمه، ۳ بخش و ۱۰ فصل است. نویسندگان این کتاب، دو برادر جوان و البته نابغه‌اند، که ده‌ها استارت آپ را یا راه‌اندازی کرده‌اند یا کمک کرده‌اند که سرپا شوند. تجربه‌های فوق‌العاده این دو در این زمینه منجر به ایجاد تفکری استراتژیک برای راه‌اندازی استارت‌آپها شده است. این کتاب، نمایانگر تجارب ارزشمند این دو برادر است که بسیار جذاب و خواندنی نوشته شده و پر از مثال‌های واقعی از دنیای استارت‌آپهاست و می تواند ما را قدم به قدم به موفقیت نزدیک کند. نویسندگان در مقدمه نگاشته‌اند که:

«ما دو برادر هستیم که جهان شرکت‌های نوپا را بی‌واسطه می‌شناسیم. ما در سمت بانک‌داران سرمایه‌گذار پیشین در گلدمن ساکس، شرکت‌هایی را که ساخته می‌شدند از پشت عینک امور مالی‌شان زیر نظر گرفتیم، سپس پرش خود را انجام دادیم و شرکتی را تاسیس و تا فروش سهام آن جلو رفتیم.
اکنون در مقام معاون رئیس در شرکت سرمایه‌گذاری مشترک و توسعه برند جدید خود،‌ M ۱۳ رویکرد مدیریت سبد سهام را در پیش گرفته‌ایم. در راه رشد برندهای بزرگ، سمت‌های گوناگونی بر عهده داشته‌ایم و بخت با ما یار بود که از برندهای مدرن شناخته شده‌ای مانند بنوبوس، لیفت، واربی پارکر و بیش از صد برند دیگر پشتیبانی کنیم. ما در مسیر کاری مان، زمان خود را بیشتر در مقام کارآفرین سپری کرده‌ایم و با راه‌اندازی شرکت نوشیدنی ویو در سال ۲۰۰۷، در کمتر از یک دهه آن‌ را از صفر به اوج رساندیم و فرصت را در بازار برای نوشیدنی کاملا طبیعی و دوستدار محیط‌زیست رصد کردیم و با تولید این محصول، آن را پشت خودروی خودمان فروختیم و با راه‌اندازی پایگاه مشتریان خود، این کالا را در سراسر کشور بازاریابی کردیم و پس از گسترش برند، این کسب و کار را با موفقیت به یک شرکت بزرگ‌تر فروختیم. در این راه، ما درباره راه‌اندازی و گسترش شرکتی در زمینه کالاهای مصرفی و همچنین مشکلات اجتناب‌پذیر دیگر، چیزهای فراوانی آموختیم. در این کتاب، برخی از بایدها و نبایدهایی را که از نخستین تجربه خود آموخته‌ایم با شما در میان خواهیم گذاشت.»

استیو کیس مدیرعامل پیشین AOL گفته است که «بخش هیجان‌انگیز زندگی امروز این است که همه می‌توانند کارآفرین شوند». ما در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن، نه تنها اطلاعات در دسترس هستند، بلکه در بسیاری زمینه‌ها، شگفت انگیز نیز هستند.

در فصل اول کتاب، نویسندگان به کارآفرینان توصیه کرده‌اند که از همان روز نخست، نقشه راه محصول خود را آماده کنند، خواه سرگرم گفت‌وگو با سرمایه‌گذاران باشند یا خودشان به تنهایی این کار را انجام بدهند، هر چند که قرار نیست در همان آغاز، همه نقشه راه را اجرا کنند. هنگام آغاز کار، همه به یک محصول قهرمان نیاز دارند. این همان محصول یا خدمت ویژه‌ای است که همهمه به پا می‌کند و همان سکویی است که برند و کمپانی خود را بر آن استوار می‌کنید. کاری می‌کند تا مردم به وب‌سایت شما سر بزنند و به آنها انگیزه می‌دهد تا محصول شما را از روی قفسه‌ها بخرند و همچنان برای خرید بیشتر برگردند. محصول قهرمان شما همچنین به جذب مشتری اصلی شما، که نیروی پیشران کسب و کار شماست، کمک می‌کند.

چسبندگی اصطلاحی است که در فصل دوم به آن پرداخته شده است برای توصیف اینکه برای مشتری چقدر دشوار است سراغ رقیب برود. برای نمونه، قراردادها را در نظر بگیرید، می‌توانید چسبندگی را با قراردادها و بندهای آن یا با افزایش ارزش محصول یا خدمت خود، افزایش دهید. ما شرکت‌های چسبنده را دوست داریم زیرا طبق تعریف، دل کندن از آنها دشوار است.

چهارنکته درباره سهام مالکیت در بخش آخر فصل دوم برای خوانندگان عزیز کتاب آمده است که به یکی از آن می‌پردازم و به شما خواندن بقیه نکات در متن کتاب را توصیه می‌کنم.

نویسندگان گفته‌اند که بدانید چه کسی از سهام مالکیت انگیزه می‌گیرد و چه کسی نمی‌گیرد. شاید گمان کنید که همه دنبال بالا رفتن ارزش سهام هستند، ولی این گونه نیست؛ هر کسی، تحمل ریسک متفاوتی دارد. از استعدادهای برتر غفلت نکنید به این دلیل که آنها از همان سود احتمالی که شما انگیزه می‌گیرید، انگیزه نمی‌گیرند. برای نمونه، برخی کارکنان ترجیح می‌دهند حقوق بیشتری بگیرند تا سهام مالکیت، زیرا هر ماه به پول نقد نیاز دارند.

نویسندگان کتاب راه‌اندازی استارت‌آپ از صفر تا صد، در فصل سوم کتاب به موضوع مهم مزیت‌های انحصاری اشاره کرده‌اند و آن‌ را چنین تعریف کرده‌اند که مزیت‌های انحصاری؛ دارایی‌هایی هستند که شما دارید، ولی دیگران ندارند و شما را در جایگاه بی‌همتایی در بازار قرار می‌دهند. نمونه برجسته‌ای از قدرت مزیت‌های انحصاری در شرکت گل فروشی بوکس (Bouqs) دیده شده است که نویسندگان آن‌ را در آمریکا راه‌اندازی کرده‌اند که در این حوزه پیشتاز است.

بوکس برای تحویل گل، از الگوی فروش بی‌واسطه به مصرف‌کننده استفاده کرد و گل‌های تازه‌تر را به بهای کمتری عرضه کرد. بسیاری در اندیشه خدمات گل فروشی آنلاین بودند. یکی از دلایلی که ما در این شرکت سرمایه‌گذاری کردیم این بود که خانواده یکی از بنیان‌گذاران، مالک باغ گل بزرگی در آمریکای لاتین بود و به گل‌ها دسترسی آسانی داشت. در صنعتی که دسترسی به زنجیره تامین اهمیت فراوانی دارد، بوکس توانست کار را با چالش بزرگی آغاز کند که از پیش حل شده بود. برای پیروز شدن کافی نیست تنها به مزیت انحصاری خودتان تکیه کنید؛ باید بی‌محابا از آن بهره‌برداری کنید. در فصل چهارم کتاب به بحث برون سپاری و تخصص‌گرایی پرداخته شده است و توصیه شده است که کاری که در آن استاد هستید انجام بدهید و بقیه را برون سپاری کنید. بهترین دستاوردها زمانی رخ می‌دهند که همه، کاری را که در آن استاد هستند انجام دهند.

شتاب و سرعت در کار یکی از مهم‌ترین کلیدهای موفقیت امروز است. یکی از بهترین راه‌ها برای تند رفتن، برون سپاری کارهایی است که در محدوده توان شما نیست. در کتاب کاربردی «راه‌اندازی استارت‌آپ از صفر تا صد»، نکات مدیریتی زیادی را در شرکت‌های موجود فعال توضیح داده است که برای آشنایی بیشتر با آنها، شما را به مطالعه متن کامل کتاب دعوت می‌کنیم.

دنیای اقتصاد

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...