روایت فارسی یکی از حماسه های منثور کهن | الف


حماسه از قدیمی‌ترین قالبهای ادب جهانی است و در اغلب ملل نمونه هایی از آن باقی مانده است، از هند و ایران گرفته تا یونان بریتانیا. محتوای حماسه چنانکه ذبیح الله صفا در کتاب حماسه سرایی در ایران می گوید: "توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی ها و افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی ست." متخصصان بسیاری در ایران و بیرون از ایران در خصوص چیستی ادبیات و حماسی و انواع آن نظر داده اند، که مصحح متن حاضر در بخش اول مقدمه‌ی خویش مفصلا در این باره بحث کرده است. همچنین تقسیم بندی های گوناگونی برای حماسه بیان شده است از جمله:
1) حماسه های طبیعی و ملی، 2) حماسه های مصنوع، یا 1) حماسه های اساطیری و پهلوانی، 2) حماسه های تاریخی. همچنین به لحاظ قالب، یکی از تقسیم بندی های موجود، تقسیم بندی حماسه ها به 1) حماسه منظوم و 2) منثور است. از این میان، طیف غالب خوانندگان و علاقمندان ادبیات در ایران در بین آثار حماسی بیش از هرچیز با حماسه های منظوم و اختصاصا با شاهنامه‌ی فردوسی آشنایند. اما پهنه‌ی ادبیات حماسی در زبان فارسی محدود به شاهنامه نیست گرچه مهمترین متن در این باره شاهنامه است و هیچ متن حماسی را نمی توان از تاثیر آن برکنار دانست حتی وقتی یک حماسه سرا به هر علتی از جمله تعصبّ دینی با شاهنامه مخالف باشد چنانکه سراینده‌ی علی نامه، اما باز هم تاثیر سخن حکم طوس، ابوالقاسم فردوسی در نوشته‌ی هر حماسه‌سرا وجود دارد. اما به هر حال، یکی از منابع مطالعه علاقمندان شاهنامه، که فهم عمیق تر شاهنامه را برای ایشان میسر می کند، مطالعه‌ی دیگر متون حماسی ست.

در خصوص بطال نامه | حمیدرضا امیدی‌سرور

اما در خصوص بطال نامه. این متن مشتمل بر راویتهایی ست درباره‌ی جهادها و جنگ آوری های سید بطال غازی که نامش عبدالله است و شخصیتی ست نیمه افسانه ای و از او به عنوان نام آورترین جنگجوی مسلمان در لشکرکشی‌های دوره‌ی اموی یاد شده. این روایت به گفته‌ی مصحح: "یکی از نخستین روایت های منثور ادبیات اسلامی ترک در منطقه‌ی آناطولی به شمار می آید... از آنجایی که بطال نامه سرآغاز و نقطه‌ی شروع یک سلسله از راویت های مشهور حماسی-مذهبی منثور بوده که قهرمان آن تحت عنوان غازی (مجاهدان مسلمان وفادار به اسلام) معرفی می شوند، روایتی دوران ساز تلقی می شود. پهلوانِ این متن حماسی، اغلب به تنهایی به مقابله با امپراتوری بیزانس برخاسته و صلیبیون را شکست می دهد. کردارهای سید غازی در بطال نامه در جریان مواجهه و مقابله‌ی اعراب و خصوصا خلافت عباسی با امپراتوریِ بیزانس در آناطولی توصیف شده است". (ص 67)

چنانکه مصحح به تفصیل بیان کرده، بطال نامه روایات گوناگونی در زبان عربی و ترکی و سپس در فارسی دارد و راویان مختلفی برای آن نام برده شده است که مصحح سرانجام این احتمال را مرجّح می دارد که راوی اصلیِ بطال نامه ابومخنف لوط بن یحیی، راوی و اخباریِ بزرگ و مشهورِ سده‌ی دوم هجری باشد.

آنچه در این متن عرضه شده، روایت فارسی بطال نامه است که مصحح آن را در بیست مجلس مدوّن کرده است.

اما محتویات کتاب. بعد از پیشگفتار، کتاب حاوی سه بخش است. در بخش اول، مبانی نظریِ تحقیق آمده که مشتمل است بر تعریف حماسه و بیان انواع آن و نیز موضوع عشق در حماسه.

بخش دوم متن شناسی و معرفی بطال نامه است. در اینجا حماسه های مرتبط از جمله حماسه‌ی "صلتیخ نامه" و حماسه‌ی "ملک دانشمند غازی" معرفی شده و سپس به معرفی مفصّل بطال نامه پرداخته شده. موضوعاتی از قبیل سید بطال در تاریخ، ارتباط سید بطال با "مسیّب نامه"، سید بطال و صوفیان و عیاری. همچنین درباره‌ی راوی سید بطال جست و جو شده و از این جهت ابومخنف کوفی معرفی شده است.

نسخه شناسیِ نسخِ گوناگون بطال نامه های فارسی، عربی، ترکی و ازبکی، پیشینه‌ی تحقیق و معرفیِ بطال نامه های منتشر شده موضوعات دیگر این بخش است. در آخر مشخصّات رسم الخط نسخه و ویژگیهای زبان شناختی آمده است و سپس اشخاصِ راویت بطال نامه از قبیلِ بابک خرم دین و هارون و مآمون و معتصم و خضر و اسکندر معرفی شده اند.

بخش سوم حاوی متن بطال نامه‌ی فارسی است در بیست مجلس. ماجرا در مقدمه، با ذکری از پدر سید بطال به نام حسین غازی آغاز می شود که از اولاد رسول است و در شهر ملاطیه حکم می راند. سپس ماجرای جعفر بن حسین آغاز می شود که تا میانه‌ی مجلس سوم به همین نام می شناسیمش و از میانه‌ی مجلس سوم است که به او لقب بطال داده می شود. متن شرح مجاهداتِ سید بطال غازی در راه اسلام است اما علاوه بر این از وجوه عاطفی و مناسبات عاشقانه هم خالی نیست. همچنین مترجم در مواردی اشعاری از شعرای فارسی در خلال متن نقل کرده است.

مصحح متن فارسیِ بطال نامه را بر اساس نسخه‌ی 17874 کتابخانه‌ی مجلس تصحیح کرده که نام و نشانش در جلد 49 فهرست دست نوشته های فارسی کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی آمده است. این نسخه در سال 1247 به قلم محمدذکریا بن محمدلطیف جویباری کتابت شده و احتمال می رود که مترجم متن نیز همو باشد گرچه این فرض قطعی نیست.

مطالعه‌ی این اثر، علاوه بر محققان و علاقمندان متون حماسی، برای علاقمندان ادبیاتِ دینی و اسلامی و نیز به طور کل برای علاقمندان متون کلاسیک سودمند خواهند بود.

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...