چاپ پنجم کتاب «چه‌گونه فیلم دوبله کنیم» نوشته ابوالحسن تهامی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

چه‌گونه فیلم دوبله کنیم» نوشته ابوالحسن تهامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، کتاب شامل چهار فصل «یکم»، «در شناخت فن بیان»، «نگاهی به تاریخ سخن‌گویی فیلم‌ها به فارسی» و «تالار مشاهیر» است. این اثر ۱۳۰ بخش متفاوت دارد و موضوعاتی همچون «دوبلاژ، گام نخست»، «استفاده از حرف تعریف فارسی»، «شکل‌گیری داستان و درام»، «پشتوانه اطلاعات مربوط به فیلم‌شناسی»، «آشنایی با چند اصطلاح سینمایی»، «نوشتن دیالوگ را آغاز می‌کنیم»، «مخاطب فیلم کیست»، «پرهیز از واژه‌های شبیه و دشوار»، «تاریخ تولد واژه‌ها»، «همخوانی سخن فارسی با تصویر»، «روشن شدن نام شخصیت‌ها و دیگر قضایا»، «روز صدابرداری»، «دوبله فیلم‌های مستند»، «نوشتن متن روایی»، «اشکال‌های گوینده»، «اتاق ضبط»، «کار صداآمیزی در هالیوود»، «جمله‌های توپوق‌آور»، «حرف‌های گوش‌خراش»، «نفس گرفتن میان جمله»، «گویندگی به جای نوجوان»، «دوبله فیلم‌های اقتباس شده از آثار کلاسیک»، «هماهنگی با چهره»، «نوع صدای روایتگر»، «گویندگی آنونس»، «یک آگهی بی‌سابقه» و «طوفان فرو می‌نشیند» در آن مورد بررسی قرار گرفته است.

این نویسنده در کتاب یکم از آماده‌سازی فیلم برای دوبله گفته است که وظیفه مترجم، مدیر دوبلاژ و بازنویس را در برمی‌گیرد. در کتاب دوم، درباره فن بیان و رازهای گویندگی در نقش‌های مختلف توضیح داده است. کتاب سوم، به تاریخچه کوتاه دوبلاژ اختصاص دارد و در کتاب چهارم، تالار مشاهیر، تصویر دست‌اندرکاران دوبلاژ ارائه شده است.

تجربه دوبلاژ ابوالحسن تهامی از سال ۱۳۳۷ و یک سال پس از ورودش به تئاتر حرفه‌ای آغاز می‌شود. در یک سال وارد دوبله و وارد دانشگاه می‌شود و رشته زبان انگلیسی می‌خواند. آشنایی با زبان انگلیسی، در آغاز سال‌های فعالیت دوبلاژ، به پیشرفت او کمک بسیاری می‌کند. با دو سال تجربه در کار دوبلاژ، مدیریت دوبلاژ فیلم «تپه عشق» به کارگردانی ساموئل خاچکیان را در استودیو آژیر فیلم به‌عهده می‌گیرد.

تهامی در بخش «چند نکته کوتاه در مورد ظرافت‌های ترجمه» می‌گوید: بسیار پیش می‌آید که در برخی فیلم‌ها، واژه یا جمله‌ای دارای چندین معناست و در طول فیلم با این معانی بازی می‌شود؛ با یکی از شخصیت‌ها واژه‌های شخصیت مقابلش را به معنایی دیگر می‌گیرد و از این کژفهمی رویدادهای دیگر فیلم شکل می‌گیرد. در این موارد و موارد دیگر، مترجم باید موضوع را به اطلاع مدیر دوبلاژ برساند. حتی اگر در این موارد مترجم واژه‌هایی در زبان فارسی بیابد که مانند زبان مبدا دارای چند لایه معنایی باشد، باز باید موضوع کژفهمی آن شخصیت را برای مدیر دوبلاژ روشن کند.

در بسیاری از فیلم‌ها یک واژه کلیدی نقشی مهم در صحنه‌های دراماتیک یا خنده‌انگیز فیلم ایفا می‌کند، این واژه کلیدی باید در سراسر دیالوگ به یک شکل و یک صورت ترجمه شود و تغییری در ترجمه هم با یک معادل فارسی تکرار کند.

او معتقد است دیالوگ افزون بر شخصیت و دیدگاه، سن‌وسال و سلامت عقل آدم‌ها را نیز می‌رساند. پس، واژگانی که کودکان به‌کار می‌گیرند با واژگان بزرگ‌سالان تفاوت دارد؛ و ترکیب واژگان بیماری روانی با شخصی سالم نیز دارای تفاوت‌هایی است. بی‌گمان فیلمنامه‌نویس خارجی به هنگام نوشتن دیالوگ‌های کودکان، واژگانی را برای کودکان به کار می‌گیرد که در دایره واژگان سن و سال‌شان قرار دارد؛ و مترجم هم کم‌وبیش باید واژه‌های کوکانه را در ترجمه خود بیاورد.

تهامی در بخش دیگری اشاره دارد مترجم فیلم باید بی‌توجه به این که ترجمه‌اش از کلام اصلی بلندتر یا کوتاه‌تر می‌شود جمله‌ها را ترجمه کند و کوشش خود را در رساندن معنا و مفهوم کامل گفت‌وگوهای فیلم بگذارد؛ و بداند که مدیر دوبلاژ به سلیقه خود جمله‌ها و واژه‌ها را با حرکات لب و دهان شخصیت‌های فیلم همخوان و میزان خواهد کرد.

او پس از ارائه نمونه مثال در چند سطر دیگر گفته است: بسیار پیش می‌آید که در گفت‌وگوهایی مطالب منفی در منفی مطرح می‌شود که به برآیندی مثبت برسد. برخی از مترجمان این منفی در منفی را عینا به فارسی برمی‌گردانند که کار درست همین است؛ ولی بعضی دیگر در ساختار دیالوگ‌نویسی اصل فیلم دخالت کرده گفت‌وگوهای منفی در منفی را مثبت ترجمه می‌کنند که نادرست است و اگر مدیر دوبلاژ عین ترجمه را به کار بگیرد آن‌گاه مفاهیم بیانی با مفاهیم تصویری همخوان و سازگار نخواهند بود. زیرا که بازیگر در با این مفاهیم منفی، بی‌گمان ژست‌های منفی خواهد گرفت. اگر بازیگر ژستی منفی بگیرد و کلامی مثبت بگوید تماشاگر گیج می‌شود و به روند پیش‌برد داستان لطمه خواهد خورد.

کتاب «چه‌گونه فیلم دوبله کنیم» نوشته ابوالحسن تهامی نخستین بار در سال ۱۳۸۹ در انتشارات نگاه نشر یافت و در چاپ‌های بعدی با تغییر طرح جلد منتشر شد. چاپ پنجم آن امسال- ۱۴۰۱ در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...