در ستایش هنر و هنرمند | ایران


کتاب «جست‌وجوگر بی‌پروا»، گفت‌وگوی امیر سقراطی با سعید شهلاپور، نقاش و مجسمه‌ساز توسط انتشارات «خط و طرح» منتشر شده است. این انتشارات با هدف معرفی چهره‌های مؤثر تاریخ فرهنگ و هنر ایران و رویدادهای جریان‌ساز عرصه فرهنگ، پیش از این نیز کتاب دیگری در شناساندن هنرمند مجسمه‌ساز مرتضی نعمت‌الهی با عنوان «پرسه‌زنی در سکوت شهر» منتشر کرده بود که با استقبال جامعه مجسمه‌سازان روبه‌رو شده بود.

جست‌وجوگر بی‌پروا: گفت‌وگو با سعید شهلاپور

اینک دومین کتاب از مجموعه تاریخ شفاهی هنر مجسمه‌سازی می‌تواند به درک روزگار سپری شده هنر ایران در دهه‌های گذشته و ثبت ناگفته‌های هنر تجسمی ایران کمک کند. به خصوص که در می‌یابیم شهلاپور و نعمت‌الهی هم‌دوره‌ای و هم‌دانشکده‌ای بوده‌اند و اینک در 80 سالگی این دو هنرمند و در گذر از جریان‌‌های هنری و دوره‌های کاری ایشان، فرصت مغتنمی برای ماست که با کار و تلاش این افراد بهتر آشنا شویم.

سقراطی در پیشگفتار کتاب با اشاره به تألیفات و پژوهش‌های محدود در زمینه تاریخ شفاهی هنرهای تجسمی می‌نویسد: «متأسفانه هنرمندان مهمی ‌در جریان نوگرایی هنر ایران در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی بوده‌اند که نسل جوان هنر ایران و حتی بسیاری از کسانی که در هنر ایران پا به سن گذاشته‌اند، آنها را نمی‌شناسند. این غفلت و اندوه اگرچه در برخی موارد به دلیل کم‌کاری خود هنرمند است، اما سهم جامعه هنری در فراموش کردن هنرمندان را نباید نادیده گرفت. افسوس و دریغ آنجاست که بر اثر سهل‌انگاری جامعه، هنرمند و خانواده هنرمندان آثار بسیار کمی ‌از برخی از این هنرمندان بر جا مانده است. چه بسیار هنرمندان مطرحی که به دلیل تغییر ذائقه هنر که عمدتاً تحت‌تأثیر اقتصاد هنر و بازار کاذب فروش اثر هنری است، نه‌تنها از گردونه فروش اثر هنری خط خورده‌اند که حتی از برابر دیدگان مخاطبان هنرهای تجسمی هم برای همیشه حذف شده‌اند و با اینکه در کنج عزلت به طور جدی به کار مشغولند اما سال‌های متمادی آن‌طور که شایسته ایشان بوده دیده نشده و قدر ندیده‌اند.»

فصل اول کتاب «جست‌وجوگر بی‌پروا» به گفت‌وگوی سقراطی و شهلاپور اختصاص دارد. کودکی تا جوانی را در شهرهای تهران، آبادان، اهواز، اراک و مشهد گذراند و شاهد اتفاقات مهم هنری و سیاسی بود. سقراطی در مقدمه کتاب می‌نویسد: «شهلاپور در عرصه تاریخ اجتماعی و سیاسی صاحب‌نظر است و مواضع سیاسی خود را بدون هیچ پرده‌پوشی به زبان می‌آورد... و هیچوقت حساسیت خود به تاریخ و مسائل اجتماعی ایران را کنار نگذاشته است... سیاست و هنر دو موضوع مهم زندگی او هستند. هنوز مسائل سیاسی و مسائل هنری او را هیجان‌زده می‌کند و بسیار برانگیخته می‌شود. او همیشه در برابر این دو موضوع، موضع دارد و ساکت نمی‌نشیند و با شور و حال فراوان به اظهار نظر می‌پردازد. در واقع سیاست و هنر دو امر جدانشدنی از حیات او شده‌اند. پس بدیهی است در این کتاب محور اصلی گفت‌وگوی ما سیاست و هنر بوده است.»

سقراطی درباره نحوه گفت‌وگو و مسیر پژوهش این کتاب در مقدمه می‌نویسد: «اولین گفت‌وگوی من با سعید شهلاپور در آذر 1389 انجام شد. از 1393 که معاون سردبیر دوهفته‌نامه «تندیس» بودم ارتباط ما با یکدیگر عمیق‌تر شد و سعید شهلاپور بعد از انتشار هر شماره از نشریه، تلفنی و حضوری نکاتی را درباره مطالب نشریه بیان می‌کرد. در تماس‌های تلفنی همیشه ایده‌هایی برای ترجمه و انتشار مقاله و کتاب داشت و همیشه نگاه انتقادی خود به اتمسفر هنر معاصر را ابراز می‌کرد که گاه بسیار تند و معترضانه بود. در گفت‌وگوهای تلفنی دو ساعته به فضای روشنفکری دهه 40 و 50 خورشیدی گریز می‌زد و جزئیاتی دقیق از رخدادها را بیان می‌کرد. همین گفت‌وگوها به ایده مشترکی برای تولید این کتاب انجامید. در فاصله ده ساله تا نهایی‌شدن کتاب دیدارها و گفت‌وگوهای بسیاری با یکدیگر داشتیم و در موقعیت‌ها و مناسبت‌های کاری و دوستانه با یکدیگر بسیار صحبت کردیم که خیلی از آنها علیرغم اینکه ضبط نشد اما با یادداشت‌برداری من، مبنای گفت‌وگوی ما را شکل داد. بالاخره در سال 1399 طرح پژوهش این کتاب به سرانجام رسید و متن‌های پژوهشی و گفت‌وگو نهایی شد. کتاب در دوران کرونا و در سال 1399 آماده انتشار بود، ولی به دلایل سختگیرانه‌ای که در کارم دارم، نگارش و پژوهش کتاب را ادامه دادم تا تصویر جامع‌تری از سعید شهلاپور گردآوری کنم و ارائه دهم. اکنون در 80 سالگی سعید شهلاپور فرصت مناسبی برای انتشار این کتاب است.»

کتاب شامل 150 تصویر و سند تاریخی است که بسیاری از آنها تاکنون دیده نشده‌اند. همین تصاویر و اسناد باعث جذابیت کتاب شده و به فهم و درک مباحثی که در گفت‌و‌گو اشاره شده کمک می‌کند.

فصل دوم کتاب اختصاص به مقالات دارد که گزیده نقدها و نوشته‌ها از 1347 تا 1400 را در برمی‌گیرد. در این بخش 6 مقاله از سعید شهلاپور منتشر شده است. همچنین در بخش «شهلاپور در نوشتار دیگران» تعداد 15 مقاله از علیرضا توکلی، ناصر درخشانی، رویین پاکباز، زهره کاظمی، فرح سیدابوالقاسم، حمید رحمتی، علی‌اصغر قره‌باغی، جواد مجابی، امیر سقراطی، گارنیک درهاکوپیان، سمیه رمضان‌ماهی و هلیا دارابی منتشر شده است که به ترسیم جهان‌بینی سعید شهلاپور می‌پردازد. هر نویسنده سعی کرده است طی این سال‌ها وجوهی از ابعاد متنوع هنری شهلاپور را به خوانندگان نشان دهد. از آنجا که این مقالات در دوره‌های مختلف طی 40 سال اخیر نوشته شده‌اند، درباره آثار شهلاپور در نمایشگاه‌های او هستند و کنار هم قرارگرفتن این مقالات، مسیر رشد محتوایی و تکنیکی این هنرمند را برای مخاطب بازنمایی می‌کنند.

سقراطی همچون کتاب‌های دیگرش، در انتهای کتاب سال‌شمار جامعی از زندگی و کار شهلاپور فراهم آورده است. خواننده کتاب در این بخش می‌تواند با اهم فعالیت‌ها و کوشش‌های شهلاپور در گذر از 80 سال زندگی و فعالیت آشنا شود. در بخش آخر کتاب نویسنده فهرست تقریباً کاملی ازکتاب­شناسی، فیلم­شناسی، مقالات و گفت‌وگوهای شهلاپور را که از 1343 تا 1403 منتشر شده‌اند در چهار بخش «کتاب و کاتالوگ»، «بروشور و دعوتنامه»، «مطبوعات و خبرگزاری‌ها» و «فیلم و پادکست» تهیه و تنظیم کرده است.

همان‌طور که سقراطی در پیش‌گفتار نوشته است: «انتشار این کتاب‌ها ستایش کوچکی است از انسان‌هایی بزرگ که تمام زندگی‌شان را بر پایه عشق به هنر بنا نهادند و دستاوردهای‌شان، بر هنر هنرمندان پس از خود تأثیر گذاشته‌اند و در این کتاب کوشش شده است تا خوانندگان مستقیم و بی‌پرده از جهان هنری هنرمند و جهان‌بینی‌اش آگاه شوند».

...

سعید شهلاپور نام شناخته‌شده هنرهای تجسمی ایران است که در 1323 در تهران به دنیا آمد و سال 1345 در رشته مجسمه‌سازی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شد. شهلاپور هم در زمینه نقاشی و هم در عرصه مجسمه‌سازی آثار فاخر و ماندگاری خلق کرده است. اما نام او به خاطر حافظه روشن و بی‌غرضش نسبت به تاریخ شفاهی هنر ایران همواره مورد توجه بوده است. براساس محتوای کتاب و پرسش و پاسخ‌ها در می‌یابیم که شهلاپور با حافظه دقیق خود منبع دست اول و شاهدی مستقل برای نگارش تاریخ شفاهی هنر ایران است. او فعالیت هنری‌اش را با نقاشی شروع کرد و برای اولین بار در سال 1343 اثری از او به چهارمین بی‌ینال تهران راه یافت. در سال‌های 47 تا 52 دوره لیسانس مجسمه‌سازی را در دانشکده هنرهای زیبای تهران گذراند.

در 1347 و در 24 سالگی به تالار ایران پیوست و اولین نمایشگاهش را در این گالری برگزار کرد. پیوستن او و دیگر هنرمندان جوان در زمانه‌ای بود که چهار سال از تأسیس تالار گذشته بود و سه سال پیش از این ده نفر از اعضای هیأت‌مؤسس آن، این مجموعه فرهنگی را ترک کرده بودند و حضور افرادی مثل شهلاپور، کمک مهمی برای احیای تالار قندریز در همراهی با رویین پاکباز و محمدرضا جودت بود.

در سال 68 بعد از چندین سال دوری از کار هنری، نمایشگاهی از نقاشی‌های شهلاپور در گالری پافر برپا شد و به مجسمه‌سازی بازگشت. بعدها نقاشی‌ها و مجسمه‌هایش را بارها به نمایش گذاشت، به تدریس پرداخت و مجسمه‌هایش در فضاهای شهری نصب شدند که از آن جمله می‌توان به «دروازه جهنم» در موزه زندان قصر و «سرو» در میدان نیاوران اشاره کرد. بعدها داوری دوسالانه‌ها و سمپوزیوم‌ها و دبیری چهارمین دوسالانه مجسمه‌سازی معاصر را برعهده گرفت.

رویین پاکباز درباره او می‌نویسد: «او از معدود هنرمندان ماست که فارغ از وسوسه سبک‌سازی و استادکاری، خود را به بازی‌های خلاقه سپرده است. هنر او با شخصیت و تجربه زندگی هنری‌اش یکی است. شهلاپورِ پرجنبش، بازیگوش، پرحرف، گریزپا، پرشور، دردمند، آرام، متفکر، تیزهوش، جست‌وجوگر، ژرفنگر و معقول. شهلاپورِ اُخت‌آمده با طبیعت، ستایشگر انسان و شیفته فرهنگ. شهلاپورِ خودآموخته و پرکار».

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...