تلاش برای آفرینشی بدیع | جام جم


من هم شنیده‌ام که اصطلاح Speculative fiction اولین بار در سال۱۸۸۹ مطرح شد و هاین لاین آن را معروف کرد. آکادمی فانتزی ایران هم در سال۱۳۸۲ اصطلاح فارسی «ادبیات گمانه‌زن» را به جای عبارت فرنگی آن جایگزین کرد. این دسته ادبی که بخش وسیعی از داستان‌ها را در برمی‌گیرد، تعابیر گسترده‌‌ای رابه همراه داشته. صاحب‌نظران مؤلفه‌های متعددی برای ادبیات گمانه‌زن مطرح کرده‌اند که گاهی محل اختلاف شده‌اند.

ادبیات گمانه‌زن

برای شناخت این دسته بیایید ازاینجا شروع کنیم: نویسنده درباره امری که در زمان اکنون نمی‌تواند اتفاق بیفتد، سؤالی فرضی را مطرح می‌کند. سپس طرح داستان براساس سؤال «چه می‌شد اگر...»منعقد شده؛ حدس و گمان با تخیل دست به دست داده وجهان داستان، رویدادها و شخصیت‌ها آفریده می‌شوند. کار نویسنده جایی سخت می‌شود که باید رویدادهای عادی داستانش را هم بسازد، چون آنها شبیه اموری که دیده و شنیده‌ایم نیستند. حتی گاهی زبان جدیدی هم برای داستان‌شان می‌سازند مثل جی. آر. آر. تالکین.

گونه‌های ادبیات گمانه‌زن
تقسیم‌بندی ژانری دراین دسته تقریبا جدید و درحال به‌روزرسانی است.علمی - تخیلی، فانتزی، وحشت، آرمانشهری، پادآرمانشهری و...رامی‌توان گونه‌های ادبیات گمانه‌زن دانست اما آنهابه همین‌ تعدادمحدود نمی‌شود، ضمن آن‌که‌گاهی ازتلفیق دوگونه زیرگونه‌هایی مثل فانتزی ـ علمی ـ تخیلی و... پدید می‌آید. مارگارت اتوود استاد بلامنازع این داستان‌ها با کتاب «آدمکش کور» و «سرگذشت ندیمه» دوبار جایزه ادبی من بوکر را به‌دست آورده است. بهتر است نظریات او را در این زمینه جدی بگیریم. اتوود خیلی سختگیر است و به‌سادگی داستانی را به گروه گمانه‌زن‌ها راه نمی‌دهد؛ مثلا ژانر وحشت اگر در زمان حال و به صورت عادی بتواند روی دهد دیگر گمانه‌ای نیست. پس دو شاخصه را پیدا کردیم: آینده‌نگری و مسائل فراطبیعی. گمانه‌زنی در هر ژانر به شکلی ویژه خودش اتفاق می‌افتد، در برخی گونه‌ها خواننده درباره رویدادها با دلایل عقلی حدس می‌زند و در برخی براساس روابط علت و معلولی برساخته خیال نویسنده. گاهی شخصیت‌ها هم چیزی نمی‌دانند و همراه ما دارند گمانه‌زنی می‌زنند.

تکیه بر پیشرفت علم
در گونه علمی ـ تخیلی داستان با تکیه بر پیشرفت علم نوشته می‌شود. فرض بر این است دستاوردی در دانش، صنعت، تکنولوژی و...محقق شده و تخیل بر آن مبنا سوار می‌شود. دو زیرگونه علمی ـ تخیلی سخت و نرم در اینجا پدید می‌آید که در نوع سخت توجه داستان بیشتر بر دستاوردهای علم یا شبه‌علم است اما زیرگونه علمی ـ تخیلی نرم به تأثیری که آن دستاوردها بر روابط انسانی و جامعه می‌گذارد، می‌پردازد.

گونه سوم فانتزی است که بر سرش دعوای بیشتری است. تودوروف، روایت‌شناس فرانسوی، فانتزی را لبه مرز داستان واقع‌گرا و شگفت می‌داند، ولی دیوید لاج (نویسنده و منتقد ادبی) می‌گوید در زبان تودوروف کلمه فانتزی چنین معنایی دارد و در زبان ما معنایش آن‌طور نمی‌شود. بنابراین لاج ، پا را ازروی ترمز برداشته و هرداستانی را که باواقعیت نمی‌خواند فانتزی می‌نامد. این تعریف کمی دقیق‌تر است: داستانی که تعدادی از خوانندگان آن را واقع‌گرا بدانند و تعدادی نه. مثلا اگر در داستانی پری وجود داشته باشد، عده‌ای بگویند واقعا پری در این داستان بوده و برخی بتوانند براساس داده‌های داستان تحلیل کنند شخصیت یک چیزیش می‌شده که پری تصور می‌کرده! در اغلب داستان‌های فانتزی موجودات عجیب و غریب وجود دارد اما آنها مواد کافی نیستند. زیرا در گونه غریب، شگفت و تمثیلی هم ممکن است این موجودات را داشته باشیم.

تعریف اتوود از فانتزی‌ها
باز برویم سراغ خانم اتوود: روایت‌هایی که تحت هیچ شرایطی امکان وقوع آنها در دنیای مانیست دردسته فانتزی قرار می‌گیرند. با این تعریف‌ها «مسخ» کافکا، فانتزی درستی است چون هیچ بشری در دنیای ما نمی‌تواند حشره شود، آن‌هم آن‌قدر عجیب. بخش عمده ادبیات گمانه‌زن با آینده‌پژوهی گره خورده است. به‌خصوص در دسته علمی ـ تخیلی، آرمانشهری و پادآرمانشهری. نویسندگانی که به آینده جهان فکر می‌کنند و خوب یا بد آن را می‌سازند. در ادبیات، آرمانشهری یا اتوپیایی، دنیا سراسر خوشی و انسان سرخوش و خوشبخت است. روی دیگر سکه داستان پادآرمانشهری یا ویران شهری(دیستوپیایی) است؛ آنجا فرض می‌شود عوامل شر بر جهان حاکم شده‌اند و انسان بدبخت است ودنیا را شرارت برداشته، مثل «پیانوی خودنواز» از کورت ونه‌گات. داستان ویران شهری می‌‌تواند با گونه آپوکالیپسی یا آخرالزمانی همپوشانی داشته باشد. گاهی تشخیص ژانر در این دسته کار دشواری می‌شود به همین دلیل که گونه‌ها در هم تلفیق می‌شوند. اساسا نویسندگان هم‌روزگار ما تن به قید و بند یک ژانر نمی‌دهند، چون می‌خواهند داستان را بنویسند پس نشانه‌هایی از دو یا چند گونه در آثارشان هست. مسأله داستان، تعداد مؤلفه‌های یک گونه و آن مؤلفه‌هایی که روایت را پیش می‌برند؛ ژانر کلی اثر را مشخص می‌کند.

گمانه‌زن در ایران
امروزه در ایران نویسندگان جوانی هستند که به نگارش داستان‌هایی در این گونه دست زده‌اند. همچون مصطفی رضایی کلورزی که در۱۳۹۹ با رمان «زایو» آغاز کرد و با «ایذا» ادامه داد. آخرین اثر رضایی «سپر» ازنشرمعارف است، رمانی با امکان وقوع در آینده. فضای رمان در حال‌وهوایی است که به خاطر تغییرات خورشید کره زمین دستخوش تغییراتی شده و زیست بوم به خطر افتاده است. خورشید دچار فعل و انفعلاتی شده. آذر نامور اخترفیزیکدان، طرحی جهانی را که یک عملیات فضایی است فرماندهی می‌کند. این عملیات براساس اختراع یک دانش‌آموز شکل می‌گیرد. نامور دوست و دستیاری به نام سمانه دارد که در حین عملیات توسط جاسوسی کشته می‌شود.آوردن نام منابع در پایان نشان می‌دهد داستان پایه علمی دارد و رویدادها داستانی علمی ـ تخیلی ـ جاسوسی را رقم زده‌اند. وحشت، تعداد زیاد رویدادها وریتم سریع رمانی هیجانی را آفریده که می‌تواند مورد توجه جوانان و نوجوانان و نیز علاقه‌مندان ادبیات گمانه‌زن قرار بگیرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...