رمان ایرانی «زهدان سکوت» نوشته مهری بهرامی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

زهدان سکوت» نوشته مهری بهرامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مهری بهرامی نویسنده این‌کتاب متولد ۱۳۵۰ است و مجموعه‌داستان «چه‌کسی گفت عاشقی از یادت می‌رود؟» و دو رمان «و چشم‌هایش کهربایی بود» و «بیرون از گذشته، میان ایوان» را در کارنامه دارد. «زهدان سکوت» رمان جدید این‌داستان‌نویس است. «وچشم‌هایش کهربایی بود» سال ۱۳۹۷ توسط همین‌ناشر منتشر شد.

«زهدان سکوت» در ۳۱ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

جهان از پشت در اتاق همه این‌چیزها را می‌دید. حتی لبخند هم به لبش می‌نشست، اما به روی خودش نمی‌آورد. حواسش را هم جمع‌تر می‌کرد. کشیک می‌داد تا کسی نبیند این خوشحالی عاطفه را. عروسک‌هاش دوباره راه افتاده بودند و عاطفه را هم خوشحال کرده بودند. دلش می‌خواست شادی عاطفه دوام بیاورد، حتی اگر محصور در همین چهاردیواری اتاق باشد.
اما قرار نبود شادی عاطفه دوام بیاورد. دو ماه از طلاق نگذشته بود که پیغام‌ها شروع شد. پسرعمو مثل مار زخم‌خورده شده بود. خواست رجوع کند به عاطفه، اما جواب نه شنید. یاغی‌وار متوسل شد به تهدید کردن خانواده عمو. پیغام فرستاد که کینه عمو را به دل می‌گیرد همه عمر و خدا هم به خودش و هم به پسرعموها رحم کند.
عمه‌ها دوباره پادرمیانی کردند و گفتند برایشان بچه برادر با بچه برادر فرقی ندارد و نگران برادران عاطفه هستند. چندتا از بزرگ‌ترهای فامیل را واسطه کردند. راه افتادند و آمدند به اتاق جهان و هی گفتند که بوی خون می‌آید از این‌کار. دیگر ورد زبان همه شده بود که بی‌عقلی جهان و شوهرش جوان‌ها را به جان هم انداخته.

این‌کتاب با ۱۵۱ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان منتشر شده است.

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...