رمان ایرانی «خرشیفتگی» نوشته بهاءالدین مرشدی توسط انتشارات آوند دانش به چاپ دوم رسید.

خرشیفتگی بهاءالدین مرشدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «خرشیفتگی» برداشتی آزاد از رمان دن‌کیشوت اثر سروانتس نویسنده شهیر اسپانیایی است. شخصیت‌های این‌رمان هم همان‌شخصیت‌های دن‌کیشوت هستند؛ با این‌تفاوت که خر سانچو خادم دن‌کیشوت و اسب دن‌کیشوت هم در قصه حضور دارند و تاثیرگذارند.

خر این‌داستان، از نظر دن‌کیشوت مانع ظهور صلح و آرامش در جهان است و اسب خودش هم نماینده افکار عمومی است. خر سانچو در این‌داستان از این‌جهت اهمیت دارد که وضعیت‌های قصه همگی خر اندر خر یا به قول معروف خر تو خری هستند.

بهاءالدین مرشدی نویسنده این‌کتاب که ۶ رمان و مجموعه‌داستان در کارنامه دارد، این‌کتاب را سال ۱۳۸۷ نوشته است؛ زمانی که به قول خودش تازه ۳۰ ساله شده بوده و شور و شوق زیادی داشته است. او در آن‌دوران فکر می‌کرده می‌تواند با نوشته‌هایش دنیا را تغییر دهد؛ درست مثل دن‌کیشوت.

در قسمتی از رمان «خرشیفتگی» می‌خوانیم:

البته رئیس از اسبش افتاد ولی تا جایی که از ابعاد ماجرا پیداست، از اصل نیافتاده. خودم رئیس رو چک کردم.
(من به عنوان خر سانچو شهادت می‌دهم که سانچو از دور رئیس رو چک کرد و تا جایی که معلوم بود هنوز رئیس از اصل نیفتاده.)
_ وا! خر سانچو جون می‌بینی چه کارایی دستته. به جای این کارا یه‌کم به من توجه کن.
البته باید اذعان کنم که اسب رئیس داره از آب گل‌آلود ماهی می‌گیره.
_ وا! سانچو جون گفتی آب، من تشنمه.
البته من هم یک جواب دندان‌شکن به اسب رئیس دادم.
_ خب برو آب بخور.
اسب سانچو در حالی که تمام توجهش معطوف به خر من بود، رفت که آب بخوره و صحنه حادثه رو ترک کرد و البته به‌دلیل همین امر که اون هم جزوی از ماجرای تصادف به وجود آمده بود و صحنه را ترک کرده بود، مقصر شناخته شد و قرار بر این بود که تنبیه بشود.

چاپ دوم این‌کتاب هم با ۱۴۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۲ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...