رمان «عمارت اشباح» [The haunting of Hill House] اثر شرلی جکسون [Shirley Jackson] خالق داستان معروف «لاتاری» که بیشتر به خاطر داستان‌های وحشت و معمایی خود شناخته می‌شود، با ترجمه حسین یعقوبی به چاپ رسید.

عمارت اشباح هیل» [The haunting of Hill House] اثر شرلی جکسون [Shirley Jackson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «عمارت اشباح» ترجمه معروف‌ترین رمان شرلی جکسن نویسنده برجسته آمریکایی است که بسیاری از خوانندگان ایرانی او را با داستان کوتاه «لاتاری» می‌شناسند.

این رمان ترسناک یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین آثار ادبیات گوتیک آمریکایی است که در سال ۱۹۶۰ نامزد دریافت جایزه کتاب ملی شد و بر اساس آن دو فیلم سینمایی در سال‌های ۱۹۶۳ و ۱۹۹۹ و یک سریال تلویزیونی در سال ۲۰۱۸ ساخته شده است. ترجمه عنوان اصلی کتاب (The Haunting of Hill House) به زبان فارسی «تسخیر عمارت تپه» می‌شود که مترجم و ناشر به دلیل آنچه «ثقیل و نامانوس بودنش» خوانده‌اند تصمیم گرفتند عنوان «عمارت اشباح» را برای کتاب انتخاب کنند.

شرلی جکسون در ۱۴ دسامبر ۱۹۱۶ در فرانسیسکو در خانواده‌ای مرفه بدنیا آمد. و در ۴۸ سالگی به دلیل حمله قلبی در خواب درگذشت. جکسن در سال‌های آخر زندگی‌اش به شدت از بیماری ترس از مکان‌های شلوغ رنج می‌برد و کار به جایی رسیده بود که مدت‌ها خانه‌نشین شد، گرچه در زمانی که به طور ناگهانی در سال ۱۹۶۵ حالش کاملاً خوب شده بود. بسیاری از علاقه‌مندانش می‌دانند که مرگ جکسن باعث دو اثر از او ناتمام باقی بمانند او در زمان مرگ در حال نوشتن دو اثر بود. نخست رمان «با من بیا» و یک داستان فانتزی کودکانه به نام «سرزمین افسانه‌ایِ دور». او بخش‌هایی از این داستان‌ها را در یک تور کتابخوانی برای حضار خوانده بود و خیلی‌ها منتظر انتشار آثار جدید جکسن بودند، اما او در اوج پختگی و شهرت درگذشت.

در بخشی از این رمان آمده است:
«دکتر جان مونتاگ دکترای فلسفه با گرایش انسان‌شناسی داشت و احساس می‌کرد این رشته بستر مناسبی است برای پرداختن به علاقه واقعی‌اش یعنی ارتباط انسان با ماوراءالطبیعه البته تمایلی به بیان علاقه و دغدغه واقعی خود در مجامع علمی نداشت چون حوزه تحقیقات او به نظر خیلی از دانشگاهیان غیرعلمی و عامه‌پسند می‌آمد. با توجه به وضعیت مالی نه چندان مساعدش تصمیم گرفت عمارت هیل را فقط برای سه ماه اجاره کند. امیدوار بود که چاپ کتابش در مورد خانه‌های تسخیر شده این هزینه‌ها را جبران کند. او سال‌ها بود که دنبال خانه‌ای بود که به راستی تسخیر شده باشد. وقتی درباره عمارت هیل شنید ابتدا شک داشت بعد امیدوارم شد و بعد مصمم. عمارت فرصت طلایی عمر او بود که نمی‌خواست آن را از دست بدهد.»

این کتاب پیش از این با ترجمه نیلوفر رحمانیان از سوی انتشارات «خوب» با عنوان «تسخیر عمارت هیل» نیز منتشر شده بود.

«عمارت اشباح» اثر شرلی جکسن با ترجمه حسین یعقوبی در ۲۲۴ صفحه و به بهای ۶۴ هزار و ۵۰۰ تومان از سوی نشر روزنه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...