رمان عاشقانه «موهایم را تو بباف» نوشته سید حنانه حسینی توسط انتشارات نجوای قلم منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، انتشارات نجوای قلم به‌تازگی ۳ عنون جدید در حوزه داستان و روان‌شناسی منتشر و عرضه کرده است.

یکی از این کتاب‌ها، رمان «موهایم را تو بباف» اثر سید حنانه حسینی است که در گروه آثار دفاع‌مقدسی جا دارد. این رمان درباره عشق یک دختر به پسری جوان است. پسر جوان از جانبازان دوران دفاع مقدس است و مشکلاتی برای وصل این دو وجود دارد...

کتاب «شش اختلال رایج روان» نوشته محدثه قبادی دومین اثر جدید این ناشر است که به شش اختلال از اضطراب، افسردگی، بی‌خوابی، وسواس، بی‌اشتهایی و پرخوری عصبی در حوزه روانشناسی پرداخته و سعی نویسنده در این کتاب معرفی اختلال‌های رایج روان، نشانه‌های بیماری‌ و درمان بوده است.

اثر دیگری که این این ناشر به‌تازگی چاپ کرده، یک مجموعه ۹ جلدی برای مخاطبان کودک و نوجوان است که به قلم فاطمه قاسمی نوشته شده است. شخصیت اصلی داستان‌های این مجموعه خرگوش شیطانی است که هرکدام از قصه‌هایی که با افعال و کارهای او رقم می‌خورد، حاوی درس‌های آموزنده برای کودکان است.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...