رمان نوجوان «صورت فلکی گمشده» نوشته سمیه سیدیان توسط نشر موج منتشر و راهی بازار کتاب شد.

صورت فلکی گمشده سمیه سیدیان

به گزارش کتاب نیوز، به نقل از مهر، سیدیان در این رمان به دختری با نام تیارا پرداخته که با توهم‌هایی روبه‌رو می‌شود و در کابوس‌هایش صدای جیغ دخترانی را می‌شنود که در شعله‌های آتش گیر افتاده‌اند.

این نویسنده درباره داستان کتاب جدید خود گفت: تیارا بعد از چند جلسه هیپنوتیزم و شنیدن حرف‌های پدر و مادرش متوجه می‌شود که فرزند واقعی آنها نیست و پدرش طی یک طرح باستان‌شناسی در خرم‌آبادِ لرستان تیارا را در یکی از برج‌های فلک الافلاک پیدا کرده است.

این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان افزود: پشت افسانه قلعه فلک‌الافلاک که به سپهر سپهران معروف است، افسانه‌ای خطرناک و ترسناک پنهان شده است؛ افسانه‌ای که در آسمان نهم میان هورمزد و زُروان خدای نور و تاریکی اتفاق افتاده و صورت‌های فلکی هم درگیر این مبارزه شده‌اند.

«صورت فلکی گمشده» سومین رمان نوجوان سمیه سیدیان است که در ١٧٠ صفحه با قیمت ۴۵ هزار تومان توسط نشر موج راهی بازار کتاب شده است.

پیش از این کتاب‌های تصویری چون «دندانی که لق نمی‌شد» از نشر دندانه، «قالی‌شویی در رود تشنه» برگزیده جشنواره آب کاشان، «جشن تولدی برای گاو» از مجموعه کتاب‌های شادونه ترجمه در نشر هیرمند، رمان نوجوان «الهه‌ی خاموش معبد» از نشر علمی فرهنگی و «افسانه جزیره کبودان» از نشر صاد را در کارنامه خود داشته است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...