کتاب «لرد کیشوت» نوشته بابک محمدی اواخر سال گذشته روانه بازار نشر شد.

لرد کیشوت بابک محمدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، «لرد کیشوت» داستان مردی است که در کتاب «ارباب» معرفی می‌شود. او در باغ پر رمزوراز چهل هکتاری زندگی می‌کند و کارکنان باغ را با اسم و القابی نام‌گذاری کرده که از آن‌ها متنفر است. در حالی که برخی فکر می‌کنند از محبت است. ارباب کودکی سختی را پشت سرگذرانده به همین خاطر از آن دوران فراری است ولی گذشته دست سر او برنمی‌دارد. ضربه مغزی در استخر هم باعث می‌شود به جای چهل سال اول زندگی، چهل سال دوم از مغزش پاک شود و گذشته تلخ همچنان او را همراهی می‌کند.

بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «افراد باشگاه و نزدیکان ارباب می‌دانستند که شب‌هایی که ماه کامل می‌شود، رفت‌وآمد در باشگاه ممنوع است. تمام درها قفل می‌شود، حتی در اسطبل‌ها و در ورودی ویلا از دو طرف. به همین خاطر مستخدم پیر را به مرخصی می‌فرستند و سگ‌های نگهبان در آن شب آزاد نمی‌شوند. تمام چراغ‌های محوطه باید خاموش باشد، کارگران و مهترها وقتی ساعاتی از شب گذشت، دیگر حتی تردد در محوطه باشگاه را ندارند. تمام این قانون و قواعد به‌خاطر این است که ارباب دچار بیماری گرگینه است. سگ‌ها زوزه می‌کشند و ارباب با دهان کف کرده، در باغ می‌دود، هر چند گاهی شیهه‌ای از سالار، تنها اسب سیلمی باشگاه شنیده می‌شود و ماه همچنان در آسمان بالای ویلا توقف کرده است».

بابک محمدی، چهل سال سابقه فعالیت در عرصه سینما و تئاتر در ایران و اروپا دارد. او کارشناس‌ارشد کارگردانی سینما و تلویزیون از دانشکده سینمایی وین (اتریش ۱۹۸۰) و فارغ‌التحصیل عکاسی و فیلمبرداری از فلورانس ایتالیا است. همچنین کارشناس‌ارشد مدیریت هنری از اتریش و لیسانس تبلیغات هنری از فلورانس ایتالیا دارد. در پرونده کاری محمدی سابقه تدریس در دانشکده هنری شوبرت در وین اتریش در رشته‌های بازیگری سینما تئاتر و فیلمنامه‌نویسی به مدت ۱۰ سال و تدریس در دانشگاه تهران در رشته فیلمنامه‌نویسی دیده می‌شود. او جوایز بین‌المللی بسیاری نیز دریافت کرده است.

کتاب «لردکیشوت» نوشته بابک محمدی توسط انتشارات طهورا در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...