کتاب «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» نوشته نادر ابراهیمی با ترجمه مریم العطار از سوی انتشارات دارالهجان در عراق منتشر شد.

بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» نوشته نادر ابراهیمی ترجمه مریم العطار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مریم العطار متولد سال 1987 در مشهد است که اکنون در عراق زندگی می‌کند. او در دانشگاه بغداد زبان و ادبیات فارسی خوانده و به عنوان شاعر، مترجم و عضو اتحادیه شاعران و نویسندگان در عراق شناخته می‌شود. از او که خود را تنها شاعر زن جنوب عراق می‌داند دو مجموعه شعر با عناوین «واد» و «شتائم مجانیه» در عراق منتشر شده که مجموعه اول عنوان بهترین کتاب سال 2016 و جایزه عقاب طلایی عربی را دریافت کرده است.

مریم العطار تاکنون با ترجمه آثار متعددی از شاعران معاصر ایرانی و افغان به زبان عربی، نقش موثری در معرفی ادبیات و شعر فارسی در جهان عرب داشته است. از آثار ترجمه‌ای او از فارسی می‌توان به انتشار «آنتولوژی شاعران معاصر فارسی» در معرفی شاعران معاصر ایرانی به جهان عرب، ترجمه دیوان کامل فروغ فرخ‌زاد توسط انتشارات دارالمدی بیروت، سال 2017 و گزیده‌ شعرهای حسین پناهی با عنوان «افلاطون در نزدیک بخاری» که دار مخطوطات در هلند به سال 2017 منتشر کرده اشاره کرد.

نادر ابراهیمی داستان‌نویس معاصر ایرانی بود که کتاب «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» در زمره یکی از نوشته‌های عاشقانه او به شمار می‌آید. این کتاب اولین بار در سال 1345 و از سوی انتشارات روزبهان منتشر شد و تا امروز هم از سوی همین انتشارات منتشر می‌شود.

این کتاب که شامل سه فصل باران رؤیای پاییز، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره‌آباد و پایان باران رؤیا است روایتگر عشق تند و آتشین یک پسر کشاورز به معشوقه خود هلیا است.
 

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...