مصطفی مستور دو کتاب داستانی تازه‌اش را به چاپ سپرد.

این نویسنده که پیش‌تر گفته بود، فعلا قصد انتشار کتاب‌های جدیدش را ندارد، در گفت‌وگو ایسنا، از به چاپ سپردن رمان کوتاه «من گنجشک نیستم» و مجموعه‌ی داستان «تهران در بعد از ظهر» خبر داد.

مستور از رمان کم‌حجم «من گنجشک نیستم» که آن را به نشر مرکز سپرده است، به عنوان داستانی یاد کرد که حرف‌های ناتمام شخصیت‌هایش در داستان‌های پیشین این‌جا کامل‌تر می‌شود.

او همچنین گفت، مجموعه‌ی داستان کوتاهش را با نام «تهران در بعدازظهر» با شش داستان کوتاه به نشر چشمه داده است، که نام داستان‌های آن عبارت است از: «چند روایت معتبر درباره‌ی بهشت»، «چند روایت معتبر درباره‌ی دوزخ»، «چند روایت معتبر درباره‌ی برزخ»، «هیاهو در شیب بعدازظهر»، «تهران در بعد‌ازظهر» و «چند مسأله‌ی ساده».

مستور عنوان کرد: در این شرایط و به دلایلی که هست، تصمیم به انتشار اثری نداشتم؛ اما در برابر ابراز علاقه‌ی مخاطبان و خواست آن‌ها، تصمیم گرفتم به محبت و لطف‌شان پاسخ دهم و دو اثرم را به چاپ سپردم.

او متذکر شد: دو اثری را که به ناشر سپرده‌ام، سه، چهار سال پیش به نگارش درآورده‌ام. انتخاب بنده به عنوان نویسنده‌ی برگزیده‌ی خوانندگان از سوی جوانان تهرانی مرا بر آن داشت تا به احترام مخاطبانم، آثارم را به چاپ برسانم.

از آثار مصطفی مستور به «چند روایت معتبر»، «دویدن در میدان تاریک مین»، «حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه»، «استخوان خوک و دست‌های جذامی»، «عشق روی پیاده‌رو»، «من دانای کل هستم» و «روی ماه خداوند را ببوس» می‌توان اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...