مصطفی مستور دو کتاب داستانی تازه‌اش را به چاپ سپرد.

این نویسنده که پیش‌تر گفته بود، فعلا قصد انتشار کتاب‌های جدیدش را ندارد، در گفت‌وگو ایسنا، از به چاپ سپردن رمان کوتاه «من گنجشک نیستم» و مجموعه‌ی داستان «تهران در بعد از ظهر» خبر داد.

مستور از رمان کم‌حجم «من گنجشک نیستم» که آن را به نشر مرکز سپرده است، به عنوان داستانی یاد کرد که حرف‌های ناتمام شخصیت‌هایش در داستان‌های پیشین این‌جا کامل‌تر می‌شود.

او همچنین گفت، مجموعه‌ی داستان کوتاهش را با نام «تهران در بعدازظهر» با شش داستان کوتاه به نشر چشمه داده است، که نام داستان‌های آن عبارت است از: «چند روایت معتبر درباره‌ی بهشت»، «چند روایت معتبر درباره‌ی دوزخ»، «چند روایت معتبر درباره‌ی برزخ»، «هیاهو در شیب بعدازظهر»، «تهران در بعد‌ازظهر» و «چند مسأله‌ی ساده».

مستور عنوان کرد: در این شرایط و به دلایلی که هست، تصمیم به انتشار اثری نداشتم؛ اما در برابر ابراز علاقه‌ی مخاطبان و خواست آن‌ها، تصمیم گرفتم به محبت و لطف‌شان پاسخ دهم و دو اثرم را به چاپ سپردم.

او متذکر شد: دو اثری را که به ناشر سپرده‌ام، سه، چهار سال پیش به نگارش درآورده‌ام. انتخاب بنده به عنوان نویسنده‌ی برگزیده‌ی خوانندگان از سوی جوانان تهرانی مرا بر آن داشت تا به احترام مخاطبانم، آثارم را به چاپ برسانم.

از آثار مصطفی مستور به «چند روایت معتبر»، «دویدن در میدان تاریک مین»، «حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه»، «استخوان خوک و دست‌های جذامی»، «عشق روی پیاده‌رو»، «من دانای کل هستم» و «روی ماه خداوند را ببوس» می‌توان اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...