مصطفی مستور دو کتاب داستانی تازه‌اش را به چاپ سپرد.

این نویسنده که پیش‌تر گفته بود، فعلا قصد انتشار کتاب‌های جدیدش را ندارد، در گفت‌وگو ایسنا، از به چاپ سپردن رمان کوتاه «من گنجشک نیستم» و مجموعه‌ی داستان «تهران در بعد از ظهر» خبر داد.

مستور از رمان کم‌حجم «من گنجشک نیستم» که آن را به نشر مرکز سپرده است، به عنوان داستانی یاد کرد که حرف‌های ناتمام شخصیت‌هایش در داستان‌های پیشین این‌جا کامل‌تر می‌شود.

او همچنین گفت، مجموعه‌ی داستان کوتاهش را با نام «تهران در بعدازظهر» با شش داستان کوتاه به نشر چشمه داده است، که نام داستان‌های آن عبارت است از: «چند روایت معتبر درباره‌ی بهشت»، «چند روایت معتبر درباره‌ی دوزخ»، «چند روایت معتبر درباره‌ی برزخ»، «هیاهو در شیب بعدازظهر»، «تهران در بعد‌ازظهر» و «چند مسأله‌ی ساده».

مستور عنوان کرد: در این شرایط و به دلایلی که هست، تصمیم به انتشار اثری نداشتم؛ اما در برابر ابراز علاقه‌ی مخاطبان و خواست آن‌ها، تصمیم گرفتم به محبت و لطف‌شان پاسخ دهم و دو اثرم را به چاپ سپردم.

او متذکر شد: دو اثری را که به ناشر سپرده‌ام، سه، چهار سال پیش به نگارش درآورده‌ام. انتخاب بنده به عنوان نویسنده‌ی برگزیده‌ی خوانندگان از سوی جوانان تهرانی مرا بر آن داشت تا به احترام مخاطبانم، آثارم را به چاپ برسانم.

از آثار مصطفی مستور به «چند روایت معتبر»، «دویدن در میدان تاریک مین»، «حکایت عشقی بی‌قاف، بی‌شین، بی‌نقطه»، «استخوان خوک و دست‌های جذامی»، «عشق روی پیاده‌رو»، «من دانای کل هستم» و «روی ماه خداوند را ببوس» می‌توان اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...