رمان ایرانی «رویای برزخی» نوشته اسماعیل زرعی از سوی انتشارات مروارید منتشر شد.

رویای برزخی اسماعیل زرعی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از آنا، رمان «رویای برزخی» داستانی است که به شیوه روایت «جریان سیال ذهن» نوشته شده است. داستان این رمان روایت مردی باربر است که تلاش دارد خلا عاطفی زندگی و خستگی‌های روحی خودش را با فعالیت در کار کوزه‌گری برطرف کند. او، همسری دارد که مدام تحقیرش می‌کند و اغلب جنبه‌های منفی زندگی مشترک‌شان را به رخش می‌کشد. تحقیرها و سرزنش‌های پی‌درپی درواقع تضادهایی است که علاوه بر شکل بیرونی، در درون مرد داستان نیز وجود دارد.

ادامه این اختلافات و کشمکش‌ها سبب بروز اختلافات بین آنها شده و مرد از همسر خود متنفر می‌شود و در عالم خیال دل به زنی سیاه چشم بندد. با گذر زمان و در لحظاتی بحرانی رویای ذهنی او جان می‌گیرد، جسمیت می‌یابد و قدم به زندگی مرد باربر می‌گذارد. راه پیداکردن این رویا به زندگی آنها باعث افزایش جدال‌ها و کشمکش‌ها و وقوع حوادثی عجیب و دور از ذهن می‌شود.

چاپ نخست رمان «رویای برزخی» در قطع رقعی و ۱۱۹ صفحه با قیمت ۲۳ هزار تومان از سوی انتشارات مروارید در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات داستانی قرار گرفته است.

[اسماعیل زرعی متولد ۱۳۳۷ در کرمانشاه است. از وی تاکنون بیش از 11 مجموعه داستان از جمله «جهنم به انتخاب خودم» و سه رمان «راز معبد آفتاب»، «روزشمار اموات» و «شادی‌های شوم» منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...