رمان «شلغم میوه بهشته» نوشته علی‌محمد افغانی توسط نشر نگاه به چاپ نهم رسید.

شلغم میوه بهشته علی‌محمد افغانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب به‌عنوان اثری متفاوت از نویسنده رمان معروف «شوهر آهوخانم» شناخته می‌شود و داستانش درباره دو خانواده است که در خانه‌ای کوچک و قدیمی زندگی می‌کنند. این‌دوخانواده از نظر سلیقه و درک‌شان از زندگی تفاوت زیادی دارند. یکی از خانواده‌ها از براتعلی و نرگس و فرزندشان عابدین تشکیل شده که در اتاق شمالی خانه زندگی می‌کنند. اصل داستان این‌رمان درباره پسر این‌خانواده یعنی عابدین است. خانواده دوم هم خانواده مشدی محرم و همسرش گل‌عنبر است.

عابدین پسربچه‌ای ۱۲ ساله است که هر روز چاق‌تر از دیروز به چشم می‌آید و تا جایی چاق می‌شود که وزنش به ۱۰۰ کیلوگرم می‌رسد. علت چاقی عابدین، علاقه زیادش به شلغم است؛ تا حدی که اطرافیان به فکر چاره برای نجات این‌پسر از علاقه افراطی به شغلم می‌شوند.

یک کتاب متفاوت با عنوان متفاوت. داستان کتاب درباره‌ی سرنوشت دو خانواده است که در خانه‌ای قدیمی و کوچک زندگی می‌کنند و از لحاظ سلایق زندگی، وضعیت بسیار متفاوتی با هم دارند. براتعلی و نرگس و فرزندشان عابدین داخل اتاق شمالی زندگی می‌کنند و داستان در مورد عابدین پسر بچه‌ی دوازده ساله ایست که هر روز نسبت به ایام پیش چاق‌تر می‌شود. تا اندازه‌ای که وزن او به صد کیلو رسیده. برای آنکه او علاقه‌ی بسیاری به خوردن شلغم دارد و زندگی اطرافیان را تحت تاثیر بیماری خود قرار داده، به صورتی که همه به فکر چاره افتاده‌اند …

چاپ نهم این‌کتاب با ۱۷۶ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت 30 هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...