چاپ سوم رمان «ردِ گُم» [The Lost Steps (Los pasos perdidos)] نوشته آله‌خو کارپانتیه [Alejo Carpentier] با ترجمه ونداد جلیلی از سوی نشر چشمه منتشر شد.

ردِ گُم» [The Lost Steps (Los pasos perdidos)] نوشته آله‌خو کارپانتیه [Alejo Carpentier

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ابینا، این رمان -که به عنوان پدر ادبیات مدرن آمریکای لاتین شهرت دارد- برای نخستین‌بار در سال 1953 میلادی منتشر شده است.

رمان «رد گم» داستان زندگی مردی را روایت می‌کند که سعی دارد از سرنوشتی که گویی در آن به دام افتاده است، رهایی یابد. آهنگساز جوان به همراه همسرش که بازیگر نمایشی بی‌پایان است، به واسطه پیشنهاد کاری که دریافت می‌کند، از نیویورک راهی سفر به آمریکای جنوبی می‌شوند تا مسیر زندگی‌شان تغییر یابد، به این ترتیب سفر هستی‌شناسانه این دو آغاز می‌شود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «شکاف‌‌های چندهفته‌ای در طومار وجودم بود؛ فصل‌هایی می‌گذشت که هیچ خاطره‌ حقیقی، حس خاص یا بلندمدتی از آن‌ها نداشتم؛ روزهایی که با هر حرکت دچار این اضطراب وسواس‌گونه می‌شدم که پیش‌تر دقیقا در همین وضعیت همین کار را کرده‌ام، همین کنج نشسته‌ام، همین حرف‌ها را زده‌ام و به قایق بادبانی گرفتار در شیشه‌ وزنه‌ کاغذ نگاه کرده‌ام. روزی که جشن‌ تولدم در حضور چهره‌های تکراری، در محل تکراری و با جمع‌خوانی آوازهای تکراری برگزار می‌شد، ناخواسته این فکر به ذهن‌ام متبادر می‌شد که تنها فرق جشن‌ تولد امسال و پارسال، اضافه‌شدن یک شمع به شمع‌های کیکی دقیقا هم‌مزه‌ کیک پارسال است.»

آله‌خو کارپانتیه، نویسنده، روزنامه‌نگار و موسیقی‌شناس کوبایی، 26 دسامبر سال 1904 در لوزان به دنیا آمد. وی که از پیشکسوتان معرفی سبک واقعیت جادویی در آمریکای لاتین است، 24 آوریل سال 1980 در پاریس دیده از جهان فروبست.

کتاب‌های «ستایش از آن خداست»، «قلمرو این عالم»، «رد گم»، «تعقیب»، «قرن روشنفکری»، «کنسرت باروک»، «استفاده در روش»، «آیین بهار»، «چنگ و سایه» در حوزه رمان و کتاب‌های «فداکاری»، «قصه ماه‌ها»، «سفر به نطفه»، «پیشه تاریکی»، «گریختگان»، «جنگ زمان» و «قصه‌ها» در حوزه داستان کوتاه از آثار این نویسنده به شمار می‌آید.

رمان «ردِ گُم» نوشته آله‌خو کارپانتیه، در 324 صفحه، در قطع رقعی و جلد شومیز، به قیمت 98هزار تومان و با ترجمه ونداد جلیلی، از سوی نشر چشمه به کتابفروشی‌ها راه یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...