رمان پلیسی «سطح» [Surface] اثر اولیویه نورک [Olivier Norek] با ترجمه عباس آگاهی منتشر شد. این کتاب نودوششمین‌ عنوان از مجموعه «نقاب» است که در آن داستان‌های موفق پلیسی از زبان‌های مختلف ترجمه و چاپ می‌شوند.

سطح» [Surface] اولیویه نورک [Olivier Norek]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اولیویه نورک (Olivier Norek) نویسنده فرانسوی داستان‌های جنایی در سال ۱۹۷۵ در شهر تولوز در جنوب غربی فرانسه متولد شد. او بعد از چند سال فعالیت در نهادهای انسان‌دوستانه بین‌المللی به نیروی پلیس پیوست و ۱۸ سال خدمت کرد.

بعد از منتظر خدمت شدن در پلیس آگاهی، نورک نویسندگی را آغاز کرد و به یکی از محبوب‌ترین نویسندگان رمان‌های جنایی در کشورش تبدیل شد. آثار این نویسنده همواره با استقبال علاقه‌مندان به ادبیات جنایی روبه‌رو شده‌ که قطعا یکی از دلایل موفقیتش در این حوزه، فعالیتش در نیروی پلیس بوده است.

از وی تاکنون چهار رمان و دو سناریو منتشر شده‌ که همگی با استقبال زیاد علاقه‌مندان روبه‌رو شده‌اند. استقبال از آثار این نویسنده محدود به مرزهای کشورش نبوده و کتاب‌هایش به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شده‌ است. اولین کتاب او از سه‌گانه‌ بانلیو (Banlieue) با نام «کد ۹۳» به انگلیسی ترجمه و با عنوان «The Lost and the Damned» منتشر شد. در این سریال کارآگاه پلیس خیالی کاپیتان کاست حضور دارد.

نورِک در این رمان ماجرای سروان نوئمی شاستن، فرمانده یک واحد مبارزه با موادمخدر در پاریس را روایت می‌کند که به‌سختی مجروح شده است. نیمی از صورت زن جوان بر اثر شلیک مستقیم به‌شدت آسیب می‌بیند. علاوه بر آن، آسیب روحی چنین حوادثی نیز از دید رؤسایش پنهان نمی‌ماند. نوئمی به یک منطقه خوش آب و هوا و بی‌دردسر روستایی اعزام می‌شود تا ضمن ترمیم آسیب‌های جسمی و روحی و به دور از کانون عملیات پلیسی (اداره آگاهی پاریس)، در مورد لزوم ادامه کار یا تعطیلی تنها کلانتری منطقه گزارشی به مرکز بفرستد؛ اما افسر جوان، در بدو ورود، تحقیقات پرخطری را آغاز می‌کند که پرده از راز جنایتی بیست‌و‌پنج‌ساله، در آن نقطه به‌ظاهر امن و آرام، برمی‌دارد.

در بخشی از این رمان آمده است:
«وقتی زن چشم‌ها را باز کرد، نور شدید چراغ نئون سقفی شبکیه چشمش را مانند تماس نزدیک با آتش سوزاند. آخرین واقعه زندگی در حافظه‌اش نقش بست و سُهان دوباره به طرفش شلیک کرد. او به خودش پیچید، ضربان قلبش شدت گرفت و دستگاه سنجش ضربان قلب حرکات دیوانه‌واری را ثبت کرد و باعث دویدن پرستاران شد.
همه افراد پلیس در مسیر دویدن آ‌نها از جا برخاستند.
اما بعد از خاموش شدن چراغ اتاق، نوئمی آرام گرفت، چشم‌ها را بست و دوباره در خوابی ناشی از باقیمانده‌های داروی بیهوش‌کننده، فرو رفت...»

چاپ اول رمان «سطح» اثر اُلیویه نورِک با ترجمه عباس آگاهی در ۳۲۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به قیمت ۸۵ هزار تومان از سوی انتشارات جهان کتاب منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...