زیستنِ شرافتمندانه | سازندگی


رمان «عشق و زباله» [Love and garbage] اثر ایوان کلیما نویسنده اهل چک در سال 1986 نوشته شد. این کتاب در چکسلواکیِ تحت نفوذِ اتحاد جماهیر شوروی اجازه انتشار نیافت، اما پس از پایان یافتن جنگ سرد در سال 1989، بلافاصله در موطن نویسنده منتشر شد و صدهزار جلد از آن به فروش رفت. ترجمه فارسی این رمان نیز به تازگی توسط فرید گوینده در نشر لگا منتشر شده است.

عشق و زباله» [Love and garbage]  ایوان کلیما

منتقدان این رمان را موفق‌ترین اثر کلیما در بین کتاب‌هایش می‌دانند. «عشق و زباله» رمانی زیرکانه، انسانی و حزن‌انگیز است. وقایع داستان در پراگِ پیش از انقلاب مخملی رخ می‌دهد. دیدگاه‌های بی‌پرده آن درباره عشق، وجدان و خیانت به عمق زندگی در هر دو جوامع تمامیت‌خواه و دموکراتیک نفوذ می‌کند. به بیانی دیگر، داستانی رعب‌انگیز از دنیای زیرزمینی که خواندن آن پس از سه دهه هنوز تازه است.

ایوان کلیما جزو ادیبان مبادی آداب و رُک‌گویی است که آثارش با موفقیت نظام‌های سیاسی و قاره‌ها را درمی‌نوردد. آقای کلیما که پس از وقایع بهار پراگ در سال 1968، رسما از نویسندگی منع شده بود، یکی از پرخواننده‌ترین و تحسین‌شده‌ترین نویسندگان چکسلواکی و نسل پس از جنگ بوده است.

«عشق و زباله» از آن رمان‌های شبه‌زندگی‌نامه‌ای کلاسیک اروپایی است که باورهای مطرح‌شده در آن به همان اندازه پی‌رنگ داستان اهمیت دارند. یک نویسنده‌ دگراندیش ساکن پراگ به دلیل عدم امکان چاپ آثارش به شغل جاروکشی در خیابان روی می‌آورد، اما این جست‌وجوی روزانه زباله‌های شهر نه‌تنها به سیری در گذشته نویسنده بلکه به مکاشفه‌ای کلی درباره ادبیات، و کافکا به‌طور مشخص، و نزاع بین آزادی و احساس گناه منتهی می‌شود. نویسنده که در دوران کودکی از گتوی پراگ جان به‌در برده و هنوز از کابوس مرگ‌هایی که شاهدشان بوده خلاصی نیافته است، راه نجات را در پناه‌بردن به ادبیات می‌یابد: «من به قدرت شگفت‌انگیز ادبیات و در کُل قوه تخیل انسان پی بردم: به زنده‌کردن مردگان و جلوگیری از مردن زندگان. چنین معجزه‌ای حیرت مرا برانگیخت. و از آنجا بود که آرزویی در وجودم جوانه زد تا به چیزی شبیه به آن دست یابم.»

او از رابطه طولانی‌مدت خارج از ازدواج خود با یک مجسمه‌ساز می‌گوید؛ همکاران زباله‌روبش را که همگی قربانیان نظام هستند، معرفی می‌کند؛ از پدر فقیدش که مهندسی عاشق اعداد و زندگی بود یاد می‌کند. او که از احساس گناه و خاطرات دردآور رابطه نامشروعی که به آن پایان داده، چراکه دیگر قادر نبود با دروغ زندگی کند، رنج می‌برد، نابودی و پایان دنیا را که از نظر او مملو از زباله و دروغ‌های مردم است نزدیک می‌بیند. وقتی که پدرش می‌میرد، شغل زباله‌روبی را رها می‌کند، زیرا بدین نتیجه می‌رسد که: «انسان تشنه پاکیزگی است اما درعوض اطرافش را تمیز می‌کند. اما تا زمانی که انسان دست به پالودن خود نزند فقط وقتش را با تمیزکردن دنیای اطرافش تلف می‌کند.» او با به‌یادآوردن خنده‌ پدرش و نصیحت او که می‌گفت هرگز گریه نکن، تا اندازه‌ای تسکین می‌یابد.

این داستان به‌ظاهر ساده که مملو از تلمیح و بصیرت است، گاهی در تعمقات خود غرق می‌شود، اما تصویرِ ایوان کلیما از انسان و هنرمندی که تلاش دارد زندگی شخصی و حرفه‌ای شرافتمندانه‌ای داشته باشد دستاوردی درخور توجه به‌شمار می‌رود و خواندنش مثل آثار دیگر او از جمله «روح پراگ» با لذتی وافر همراه است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...