رمان «تافی» [Toffee] نوشته سارا کروسان[Sarah Crossan] با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

تافی» [Toffee]  سارا کروسان [Sarah Crossan]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  مهر، نسخه اصلی این ‌کتاب سال ۲۰۱۹ منتشر شد.

سارا کروسان نویسنده این ‌کتاب دانش‌آموخته فلسفه و ادبیات است و در رشته نوآوری و نویسندگی هم مدرک کارشناسی ارشد دارد. برخی از آثار او برنده جوایز مختلف ادبی شده‌اند. او در سال ۲۰۱۸ به‌عنوان سفیر ادبیات نوجوانان در ایرلند معرفی شد و مدال کارنگی را نیز در کارنامه ادبی‌اش دارد.

از این ‌نویسنده، پیش از این در دی‌ماه سال گذشته، ترجمه رمان «یک‌دقیقه بعد از نیمه‌شب» با ترجمه همین‌مترجم چاپ شد که یازدهمین‌عنوان مجموعه «رمان جوان» نشر افق بود. «تافی» دوازدهمین‌عنوان مجموعه مذکور است. کروسان داستان «یک‌دقیقه بعد از نیمه‌شب» را پس از دیدن فیلم مستند زندگی ادوارد ارل جانسون که به اعدام محکوم شده بود، نوشت. او با تاثیرپذیری از فیلم مذکور، داستان خود را در قالب شعر آزاد نوشته است.

در «یک‌دقیقه بعد از نیمه‌شب» ادوارد مون که به‌تازگی به اعدام محکوم شده، معرفی می‌شود. او خانواده‌ای نابه‌سامان دارد؛ پدرش مُرده و مادرش نیز یک زن الکلی است که بیشتر اوقاتش را بیرون از خانه با غریبه‌ها می‌گذراند. ادوارد برادری به نام جو دارد که ۱۰ سال است او را ندیده و حالا که او به مرگ محکوم شده از نیویورک به تگزاس می‌آید تا برادر محکوم به مرگش را ملاقات کند...

رمان «تافی» هم در قالب شعر آزاد نوشته شده است. در داستان «تافی»، کروسان قصه یک‌دختر و یک‌پیرزن را تعریف می‌کند؛ دختری که می‌خواهد فراموش کند کیست و پیرزنی که می‌خواهد کنار آن ‌دختر، خودش را به یاد بیاورد. کروسان در این ‌تقابل دیدگاه‌های پیرزن و دختر، دنیای قصه خود را ساخته است.

اسمش مارلا است، در ایستگاه اتوبوس، انگشتر یاقوت، اِم ۵، بیود، تا ابد، اثر باقی‌مانده، آلونک، هیچ‌چیز، در طول شب، ذرت بوداده، کبودی‌ها، پنهان‌کردن، صبحانه در ساحل، خانه خالی، دعوت‌نامه، سرریز، نان داغ، من مارلا هستم، من تافی‌ام، سوسیس، بیسکویت شکری، پیروزی، زنگ هشدار، کی این ‌کار را با صورتت کرده؟، هیچ‌کس هیچ ‌کاری نکرده، کمک‌کار خانه و … برخی از عناوین این ‌کتاب هستند.

در قسمتی از رمان «تافی» می‌خوانیم:

لوسی یک‌دسته کاغذ دستم می‌دهد.
انگار ذهنش جایی دور است.
می‌پرسم، خوبی؟
نگاهی به چپ و راست می‌اندازد
بعد خم می‌شود
و سگ را نوازش می‌کند.
آره، خوبم. یه‌کمی سرم شلوغه.
مشغول شمردن پول می‌شود
تماشایش می‌کنم.
پنج‌پوند و پنجاه پنس بیشتر ندارم. می‌شه بقیه‌اش رو بعداً بدم؟
عیب نداره. عوضش تلفنت رو بهم دادی.
چند می‌ارزه؟
اوه، آره. تلفن.
فکر کنم حسابمون سرراست بشه.
شاید هم تو بدهکار بشی.
لبخندی می‌زند و پول را در جیبش می‌گذارد.

این ‌کتاب با ۴۲۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۶۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...