انتشارات کتابستان معرفت رمان «دختر موشرابی» نوشته محمد حسین‌زاده را منتشر و روانه بازار نشر کرد.

«دختر موشرابی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ داستان این رمان در زمان حال روایت می شود، ولی به صورت اپیزودیک به گذشته ارجاع دارد. مخاطب در رجوع به گذشته در این رمان با مقاطع مهم تاریخی همچون قرارداد ترکمانچای و ماجرای کشف حجاب رضاخانی که به نوعی پای بیگانگان در آن در میان است،‌ آشنا می‌شود.

بنا به گفته محمد حقی، مدیر انتشارات کتابستان، حسین‌زاده در تلاش است تا به مخاطب بر اساس مستندات تاریخی نشان دهد هر جا پای بیگانگان در میان بوده است و در تعامل با دشمنان خارجی ما باخته‌ایم و این تعامل به پیروزی ما منتهی نمی‌شود. به نوعی با اشاره به اتفاقات در گذشته برای امروزمان عبرت بگیریم.

داستان اول کتاب در خرداد 96 می‌گذرد و داستان دوم، روایتی است دو قرنی از تاریخ معاصر ایران که از ترکمنچای شروع می‌شود و تا اواخر قرن چهاردهم خورشیدی ادامه پیدا می‌کند.

این رمان که از زبانی طنز نیز بهره جسته‌ است،‌ به دور از تحقیر و لودگی، فضایی عبرت‌آموز را خلق کرده است و در پایان با تلنگری اساسی، مخاطب را به اندیشیدن در باب عشق و جنگ وا می‌دارد.

«دختر موشرابی»، به نویسندگی محمد حسین‌زاده و در 228 صفحه و با قیمت 45 هزار تومان توسط نشر کتابستان معرفت به تازگی چاپ و منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...