«نهادهای اجتماعی و ساختار اقتصادی امپراتوری هخامنشی» [Politicheskai︠a︡ istorii︠a︡ Akhemenidskoĭ derzhava] نوشته محمد داندامایف [Muhammad Dandamayev] و ترجمه حسن شایگان توسط نشر تاریخ ایران به چاپ سوم رسید. داندامایف در آثارش روایتی انتقادی از تاریخ هخامنشیان دارد.

نهادهای اجتماعی و ساختار اقتصادی امپراتوری هخامنشی» [Politicheskai︠a︡ istorii︠a︡ Akhemenidskoĭ derzhava] نوشته محمد داندامایف [Muhammad Dandamayev]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر تاریخ ایران سومین چاپ کتاب «نهادهای اجتماعی و ساختار اقتصادی امپراتوری هخامنشی» نوشته محمد ع. داندامایف و ترجمه حسن شایگان را با شمارگان هزار نسخه، ۴۸۲ صفحه و بهای ۹۵ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب در پاییز ۱۳۹۷ با شمارگان هزار نسخه و بهای ۵۰ هزار تومان منتشر شده بود. چاپ دوم کتاب نیز با همان مشخصات چاپ اول در زمستان ۹۷ در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

کتاب یازده فصل و سه پیوست دارد. عناوین فصول کتاب به ترتیب به این شرح است: «یک رویداد عمده تاریخی»، «دیوانمداری دولت»، «سیستم‌های قانونی»، «روابط زارعی»، «برده داری و ساختار جامعه»، «مالیات‌های دولتی و قیود بیکاری»، «سیستم‌های پولی»، «خزانه داری‌ها»، «تجارت»، «قیمت‌ها» و «ارتش». همچنین «برده داری در بابل»، «جنگ اسکندر» و «حفاری پر حفره» عناوین سه پیوست کتاب است.

داندامایف در این کتاب به فرهنگ و نهادهای اجتماعی ایران از ظهور قبایل ایرانی بر روی فلات ایران تا پایان دوره هخامنشی (قرون ۱۱ - ۱۴) پرداخته و تصویری عاری از کژی و کاستی از تاریخ مادها و پارس‌ها را بر پایه بقایای باستان‌شناختی بازآفرینی می‌کند. پژوهش او از آن جهت مهم است که می‌تواند نقطه شروعی برای مطالعات انتقادی ایرانیان درباره دوره هخامنشیان باشد. تاریخ نگاران ایرانی و عامه مردم از دوران هخامنشیان ستایشی اسطوره‌گون دارند و این چندان با داده‌های علمی و باستان شناختی نمی‌خواند. در نگاه به تاریخ باید حس ناسیونالیستی را به کناری گذاشت و انحرافات را دید.

محمد عبدالقدیرویچ داندامایف درگذشته به سال ۲۰۱۷، در روستای اونچوکتل داغستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۲ از دانشکده تاریخ سازمان تربیت معلم لنینگراد فارغ‌التحصیل شد و طی سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۸ تحصیلات تکمیلی‌اش را در مؤسسه تاریخ علوم آکادمیک شوروی در مسکو گذراند.

داندامایف از سال ۱۹۵۹ تا اواخر عمر در مؤسسه شرق‌شناسی علوم آکادمیک روسیه به تدریس و پژوهش اشتغال داشت. او در ۱۹۹۷ او عضو آکادمی روسیه شد. تحقیقات اصلی او شامل امپراطوری باستانی ایران، تاریخ، سنت‌های اجتماعی و فرهنگ بابل طی هزاره اول قبل میلاد مسیح است. وی به زبان‌های پارسی باستان، اکدی، انگلیسی و برخی زبان‌های اروپایی جدای از زبان مادری‌اش مسلط بود. از دیگر کتاب‌های داندامایف درباره پادشاهی هخامنشیان که به فارسی ترجمه شده می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «تاریخ سیاسی هخامنشی» با ترجمه فرید جواهر کلام، «ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی» با ترجمه روحی ارباب و «ایرانیان در بابل هخامنشی» با ترجمه محمود جعفری دهقی.

حسن شایگان، مترجم این کتاب نیز استاد بازنشسته اقتصاد از فلوریدا آتلانتیک یونیورسیتی است. از دیگر کتاب‌های منتشر شده او می‌توان به «حلقه مفقوده در ایدئولوژی مارکس: به مناسبت دویستمین سالزاد کارل مارکس» اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...