احمد اخوت در فصلی از جدیدترین کتاب تازه منتشر شده‌اش "کتاب من و دیگری" به منشا و دلایل ادعای 50 و چند نفری پرداخته که خود را خالق آثار شکسپیر می‌دانند.

به گزارش مهر، موسسه انتشاراتی "جهان کتاب" اخیراً کتابی به نام "کتاب من و دیگری" را از احمد اخوت منتشر کرده که متشکل از سه فصل با عناوین "ساحت های من و دیگری"، "آیا نویسنده وجود دارد؟" و "چه کسی شکسپیر را نوشت؟" است. مطالب این کتاب در مجموع 18 مقاله که هشت مقاله آن تالیفی و 10 مقاله دیگر ترجمه‌ای است.

در فصل نخست نویسنده به جلوه های متفاوتی از جابجایی‌ها و وانمودسازی‌ها در پیوندهای استعاری نزد نویسندگان پرداخته و در فصل دوم "خود" و دیگری" نویسنده در یک اثر به پرسش کشیده شده است که چهار مقاله از کل کتاب را شامل می‌شود.

نویسنده در فصل پایانی کتابش به این موضوع که گاهی نویسندگان وانمود می‌کنند نویسنده‌ی آثار دیگری هستند؛ پرداخته است. به عنوان مثال وی به ادعای 50 نفری که تاکنون ادعا کرده‌اند آثار شکسپیر توسط آنها نوشته شده، پرداخته است. در این بخش دو مقاله از خورخه لوئیس بورخس و مارک تواین و یک مصاحبه با فرانسیس کار عضو جامعه فرانسیس بیکن درباره شکسپیر منتشر شده است.

چاپ نخست این کتاب 212 صفحه ای در 550 نسخه منتشر شده است.

همچنین اخیراً کتاب دیگری از اخوت با عنوان "تا روشنایی بنویس" به چاپ دوم رسیده است که به گفته خودش در آن، به شرح و بیان تکاتی می‌پردازد که با "نا و نه" و گمشدگی (چمدان گمشده والتر بنیامین) سر و کار دارند.

اخوت در مقدمه این کتاب آورده است: این کتاب بیان حال عاشقانی است که دوست دارند بخواند اما چشمان ضعیفشان یاری نمی‌کند به این معنا که تا روشنایی داری بنویس و فعلاً تا روشن هستی و زوال عقل سراغت نیامده، بنویس؛ کسی از فردایش خبر ندارد.

چاپ دوم این کتاب را نیز انتشارات جهان کتاب در 283 صفحه و در شمارگان 550 نسخه منتشر کرده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...