از اسطوره تا سوسیالیسم به زبان ساده | الف

«جنونِ قدرت و قدرتِ نامشروع» به قلم دکتر محمدرضا سرگلزایی از آن دسته کتاب‌هایی است که بهانه‌ای برای نخواندن آن باقی نگذاشته است. حجم کم کتاب نتوانسته است از کیفیت آن بکاهد. موضوع مهم‌تر این است که سبک آن تلفیقی از بررسی و نقد در قالب روایت و شیوه‌ای حکایت‌گونه است.
 

جنون قدرت و قدرت نامشروع محمدرضا سرگلزایی

بهومیل هرابال در کتاب تنهاییِ پرهیاهو می‌گوید: «من وقتی چیزی را می‌خوانم، در واقع نمی‌خوانم. جمله‌ای زیبا را به دهان می‌اندازم و مثل آب‌نبات، می‌مکم، یا مثل لیکوری می‌نوشم، تا آنکه اندیشه، مثل الکل در وجود من حل شود، تا در دلم نفوذ کند و در رگ‌هایم جاری شود و به ریشه هر گلبول خونی برسد». این جمله‌ی هرابال اکنون شاید یک حس ناآشنا و معنایِ غریبی برای ما انسان‌های زمانه‌ی گوشی‌های اندروید و عصر اینترنت و سرعت و شتاب داشته باشد. کدامیک از ما امروزه به همان اندازه که ساعت‌های پیاپی، گوشی همراهمان را در دست می‌گیریم و در دنیای مجازی غرق می‌شویم، می‌توانیم به صفحات یک کتاب خیره شویم، آن اندازه که زمان از دستمان بگریزد؟ یکی از علت‌های آن اینست که انسان امروزی علاقه‌ای به شنیدن تاریخ و آنچه گذشته است ندارد و آنچنان هم در قید و بند آینده نیست. او انسانی است که می‌خواهد همین چندساعت فراغتش را در بی‌زمانی طی کند و یا در مسیر رفت و آمد شهری، درون تاکسی یا مترو سرش به اصطلاح گرم شود. در این مواقع است که وظیفه‌ی نویسندگان سنگین‌تر می‌شود. آن‌ها باید بدون قربانی کردن کیفیت محتویات کتاب، گیرایی و جذابیت موضوع را در کتاب‌هایشان بگنجانند. شاید بتوان این کتاب را نمونه‌ای از آثاری دانست که می‌تواند به مدت چند ساعت، خواننده را پای کلام خود نگه دارد و با موضوعات خوب و محتوای کاربردی و امروزی، او را به خود جذب کند. البته اگر نویسنده روانپزشک باشد، این تأثیرگذاری چندان دور از ذهن نخواهد بود.

همان‌طور که اشاره کردم اثر حاضر از آن دسته کتاب‌هایی است که بهانه‌ای برای نخواندن آن باقی نگذاشته است. حجم کم کتاب نتوانسته است از کیفیت آن بکاهد. موضوع مهم‌تر این است که سبک آن تلفیقی از بررسی و نقد در قالب روایت و شیوه‌ای حکایت‌گونه است. در واقع کتاب، شامل سی مقاله است که به صورتِ زیرمجموعه‌ای با عنوانِ اصلی «جنون قدرت و قدرت نامشروع» به صورت یک اثر مستقل درآمده است. نویسنده نیز در بخش پیش‌گفتار اشاره می‌کند که «برای درک این‌که چگونه نهادهای قدرتِ نامشروع بر زندگی ما اِعمال سلطه می‌کنند» از اسطوره‌شناسی و فلسفه و روانشناسی اجتماعی کمک گرفته است. نگاه وسیع و همه‌جانبه او به موضوعات سبب شده است تا مسأله برای خواننده بسیار قابل فهم باشد. مفاهیم کلیدی و مهمی مانند توتالیتاریسم، فاشیسم و سوسیالیسم، با مفاهیم مغرق و پیچیده تعریف نشده اند. بلکه نویسنده برای فهم ساده‌تر این مفاهیم از نشانه‌ها و قضایایی استفاده کرده است که با امر روزمره‌ی ما ارتباط نزدیکی دارند. به همین علت است که هرچه مباحث کتاب پیچیده‌ و کلان می‌شود، باز هم خواننده می‌تواند منظور نویسنده را به خوبی بفهمد.

نکته‌ای که باعث شد به سرعت با کتاب ارتباط خوبی برقرار کنم، اشارات ادبی به شاهنامه و ادبیات جهان بود. آن بخشِ ایرانی درونم وقتی مفاهیم سیاسی و تاریخی، با داستان‌هایی از شاهنامه و شمس و مولانا بررسی می‌شد، احساس خوبی از فهمِ موضوع داشت و با خودم فکر می‌کردم نیاز امروزِ ما پرداختن به موضوعات بر اساس نثر آشنا و تاریخِ خودمان است. در حقیقت یک اثر انتقادی خوب اثری است که بتواند مسأله جامعه را با زبان همان جامعه عنوان کند. چنین آثاری از خود چندین نتیجه‌ی خوب بجا خواهند گذاشت. ابتدا باعث درک آسان‌تر متن می‌شوند و سپس سبب می‌شوند تا خواننده به مطالعه آثار کهن ادبی و تاریخیِ کشور خود، ترغیب شود. همین‌طور درک خواننده را از این آثار به جا مانده بالا می‌برند.

اما موضوع اصلی کتاب، به شکل‌گیریِ حکومت‌ها اشاره‌ی مستقیم دارد. بخش مهمی از کتاب در حوزه‌ی جامعه‌شناسی مردمی و روانشناسی اجتماعی تألیف شده است. شاید اگر بخواهیم تعریفی از انواع حکومت‌ها داشته باشیم، چندان کار سختی به نظر نیاید. اما اگر بخواهیم چراییِ بوجود آمدن آن‌ها را بررسی کنیم، نیاز به یک راهنمای مسلط به موضوع و منابع خوب و قابل دسترس داشته باشیم. نویسنده در این زمینه تلاش کرده است تا با معرفی آثاری در این زمینه و توضیح مختصر و مفید راجع به موضوع، زمینه‌ی مطالعاتی را برای خوانندگانِ مشتاق به چنین مباحثی فراهم کند. در خلالِ متن و در انتهای هر بخش، تعداد قابل توجهی منابع مفید و مرتبط با موضوع معرفی شده است که می‌تواند شروع بسیار خوبی برای یک مطالعه‌ی روش‌مند باشد. منابعی در حوزه‌ی اسطوره‌شناسی، جامعه‌شناسی، ادبیات، روانشناسی و فلسفه که تا مدتها تغذیه‌ی فکری خوبی برایتان خواهد بود.

از آنجا که این کتاب، مجموعه‌ای از مقالات است، نتیجه‌گیری و پایان‌بندی در انتهای کتاب قرار ندارد. به این صورت که در انتهای هر مقاله نتیجه و هدف گنجانده شده است که مزیت مهمی به حساب می‌آید. چرا که می‌توانید در زمان‌های کوتاهی که دارید یک مقاله از آن را بخوانید که زمان زیادی از شما نخواهد گرفت. در مقابل حجم زیاد مطالب در دنیای مجازی که به سرعت از ذهن پاک می‌شوند، مقالات کوتاه در یک کتاب می‌تواند به میزان دانش اصیل شما بیافزاید. دانشی که بینش ماندگار به جا خواهد گذاشت.

اگر ادبیات می‌خوانید، اگر به روانشناسیِ اجتماعی و مردم شناسی علاقه دارید، اگر دوست دارید از جامعه شناسی سیاسی چیزی بدانید و اگر اهل خواندن متونِ انتقادی هستید، این کتاب را هم دوست خواهید داشت؛ و یک نکته‌ی جالب دیگر اینکه اگر می‌خواهید برای نوجوانی که دغدغه‌ی فهمیدن دارد کتابی تهیه کنید، این کتاب می‌تواند انتخاب خوبی باشد.

در آخر به یاد داشته باشید که در حین مطالعه این کتاب، دفترچه‌ای همراهتان باشد. دفترچه یادداشتی که منابع را در آن نگه بدارید و ایده‌ها و پرسش‌هایی که به ذهنتان می‌آید را در آن یادداشت کنید. شاید علاقه داشتید باز هم در این زمینه مطالعاتی داشته باشید و یا مطلبی بنویسید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...